حکایت مدیریتی (نصفی از ماه را زندگی کنید)


هنوز هم بعد از اين همه سال، چهره‌ي ويلان را از ياد نمي‌برم. در واقع، در طول سي سال گذشته، هميشـه روز اول مـاه کـه حقوق بازنشستگي را دريافت مي‌کنم، به ياد ويلان مي‌افتم...


ويلان پتي اف، کارمند دبيرخانه‌ي اداره بود. از مال دنيا، جز حقوق اندک کارمندي هيچ عايدي ديگري نداشت. ويلان، اول ماه که حقوق مي‌گرفت و جيبش پر مي‌شد، شروع مي‌کرد به حرف زدن ...

روز اول ماه و هنگامي‌که که از بانک به اداره برمي‌گشت، به‌راحتي مي‌شد برآمدگي جيب سمت چپش را تشخيص داد که تمام حقوقش را در آن چپانده بود.

ويلان از روزي که حقوق مي‌گرفت تا روز پانزدهم ماه که پولش ته مي‌کشيد، نيمي از ماه سيگار برگ مي‌کشيد، نيمـي از مـاه مست بود و سرخوش...

من يازده سال با ويلان هم‌کار بودم. بعدها شنيدم، او سي سال آزگار به همين نحو گذران روزگار کرده است. روز آخر کـه من از اداره منتقل مي‌شدم، ويلان روي سکوي جلوي دبيرخانه نشسته بود و سيگار برگ مي‌کشيد. به سراغش رفتم تا از او خداحافظي کنم.

کنارش نشستم و بعد از کلي حرف مفت زدن، عاقبت پرسيدم که چرا سعي نمي کند زندگي‌اش را سر و سامان بدهد تا از اين وضع نجات پيدا کند؟

هيچ وقت يادم نمي‌رود. همين که سوال را پرسيدم، به سمت من برگشت و با چهره‌اي متعجب، آن هم تعجبي طبيعي و اصيل پرسيد: کدام وضع؟

بهت زده شدم. همين‌طور که به او زل زده بودم، بدون اين‌که حرکتي کنم، ادامه دادم:
همين زندگي نصف اشرافي، نصف گدايي!!!

ويلان با شنيدن اين جمله، همان‌طور که زل زده بود به من، ادامه داد:

تا حالا سيگار برگ اصل کشيدي؟
گفتم: نه !
گفت: تا حالا تاکسي دربست گرفتي؟
گفتم: نه !
گفت: تا حالا به يک کنسرت عالي رفتي؟
گفتم: نه !
گفت: تا حالا غذاي فرانسوي خوردي؟
گفتم نه
گفت: تا حالا همه پولتو براي عشقت هديه خريدي تا سورپرايزش كني؟
گفتم: نه !
گفت: اصلا عاشق بودي؟
گفتم: نه
گفت: تا حالا يه هفته مسکو موندي خوش بگذروني؟
گفتم: نه !
گفت: خاک بر سرت، تا حالا زندگي کردي؟
با درماندگي گفتم: آره، ...... نه، ..... نمي دونم !!!

ويلان همين‌طور نگاهم مي‌کرد. نگاهي تحقيرآميز و سنگين ....

حالا که خوب نگاهش مي‌کردم، مردي جذاب بود و سالم. به خودم که آمدم، ويلان جلويم ايستاده بود و تاکسي رسيده بود. ويلان سيگار برگي تعارفم کرد و بعد جمله‌اي را گفت. جمله‌اي را گفت که مسير زندگي‌ام را به کلي عوض کرد.

ويلان پرسيد: مي‌دوني تا کي زنده‌اي؟
جواب دادم: نه !

ويلان گفت: پس سعي کن دست کم نصف ماه رو زندگي کني


هر 60 ثانيه اي رو كه با عصبانيت، ناراحتي و يا ديوانگي بگذراني،

از دست دادن يك دقيقه از خوشبختي است

كه ديگر به تو باز نميگردد

زندگي كوتاه است،

قواعد را بشكن، سريع فراموش كن، به آرامي ببوس، واقعاً عاشق باش،

بدون محدوديت بخند، و هيچ چيزي كه باعث خنده ات ميگردد را رد نكن


بیکارترین رشته‌های تحصیلی +جدول


به گزارش جهان به نقل از مهر، اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهور در روزهای اخیر در مراسم تودیع و معارفه وزرای اقتصادی کشور با اعلام اینکه امروز اشتغال و تورم دو چالش اصلی و اساسی کشور محسوب می شود گفته است: دولت در نظر دارد برنامه هایی را به صورت فوری و اضطراری در حوزه اشتغال کشور اجرا کند.
طی یکی دو دهه اخیر جامعه با گرایش روزافزون جوانان برای ورود به دانشگاه ها مواجه بوده و این روند همچنان ادامه دارد. اغلب افرادی که دوره متوسطه تحصیلی را طی می کنند یک نگاه جدی برای ورود به دانشگاه و دریافت یک مدرک را دارند. این مسئله به حدی رسیده است که امروز در بسیاری از رشته های دانشگاهی که جوانان از آنها فارغ التحصیل می شوند، بازار کاری وجود ندارد و به اصطلاح بازار کار بسیاری از رشته ها اشباع شده است.

برخی رشته ها بازاری برای کار ندارند

یکی از مهم ترین دلایلی که باعث به وجود آمدن این شرایط شده است، عدم ارتباط صحیح و منطقی بین دانشگاه و بازار کار است تا جایی که هر یک از این بخش ها به صورت کاملا جزیره ای و جدا از دیگری کار می کند. دانشگاه ها امروز در رشته های گوناگونی بدون توجه به نیاز واقعی بازار کار دانشجو تربیت می کنند، اما بازار کار تنها به آن بخشی از فارغ التحصیلان توجه دارد که بتواند نیاز واقعی خود به نیروی کار را برطرف نماید.

باقی ماندن این شرایط درباره اشتغال فارغ التحصیلان دانشگاهی و ناتوانی دانشگاه ها و یا بی توجهی دانشجویان به لزوم کسب مهارت های شغلی مورد نیاز بازار کار، باعث شده تا همواره نرخ بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی که انتظار می رود باید در وضعیت مناسبی باشد، بیش از سایر گروه ها و تا 2 برابر متوسط نرخ بیکاری کشور باشد.

ناشناخته ماندن ظرفیت های قابل ارائه مراکز فنی و حرفه ای کشور در بحث مهارت آموزی و کم توجهی دانشجویان به نیازهای واقعی بازار کار، علاوه بر اینکه باعث افزایش تعداد بیکاران فارغ التحصیل در رشته های گوناگون شده است، زمینه بی اعتمادی کارفرمایان به این گروه ها را نیز دامن می زند به نحوی که کارفرمایان تصور نزدیک به یقین دارند تنها مهارت فارغ التحصیلان جویای کار کشور در کنار داشتن یک مدرک تحصیلی، رانندگی است!

آیا کارجویان دانشگاهی مهارت دارند؟

نکته جالب اینکه با وجود اطلاع نسبی جامعه از وضعیت بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی و اینکه بازار فعلی کار کشور نیازی به بسیاری از رشته های تحصیلی به دلیل تکمیل بودن ظرفیت تا حداقل چندین سال ندارد، باز هم بر ورود به دانشگاه ها و تحصیل در هر رشته ای اصرار ورزیده می شود و بدتر اینکه نه در دوران تحصیل و نه در دوران انتظار برای ورود به بازار کار، قریب به اتفاق کارجویان فارغ التحصیل دانشگاهی کمترین تلاشی برای تحقیق در بازار واقعی کار و کسب مهارت های لازم آن از جمله تسلط به کار با کامپیوتر، آشنایی با زبان خارجی و کسب فنون دیگر را انجام نمی دهند.

متاسفانه همانگونه که ذکر شد، دانشگاه ها نیز در دامن زدن به ادامه روند بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی نقش دارند تا جایی که به دلیل عدم برقراری ارتباط بین دانشگاه و بازار کار، نه تنها رشته های مورد نیاز شناسایی نمی شود، بلکه بر ادامه پذیرش دانشجو در تمامی رشته ها نیز اصرار ورزیده می شود. از سویی دیگر، دانشگاه ها تلاش چندانی برای ارائه مباحث مهارتی در کنار موضوعات تئوریک جهت رفع ضعف های بیکاری بسیاری از کارجویان دانشگاهی نیز انجام نمی دهند.

به تازگی آماری از سوی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی درباره وضعیت بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی در رشته های گوناگون منتشر شده است که استناد آن به نتایج آخرین سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 90 مرکز آمار ایران است.

بر این اساس، مجموعا 768 هزار و 51 نفر بیکار فارغ التحصیل دانشگاهی در کشور وجود دارد که از این تعداد 207 هزار و 310 نفر دارای مدرک فوق دیپلم، 505 هزار و 10 نفر دارای مدرک لیسانس، 52 هزار و 169 نفر فوق لیسانس و دکترای حرفه ای و 3 هزار و 388 نفر نیز دارای مدرک دکترای تخصصی هستند.

وضعیت بیکاری در رشته های گوناگون

بیشترین تعداد بیکاران در رشته های مهندسی، ساخت و تولید با 251 هزار و 402 نفر وجود دارد و پس از آن نیز 222 هزار و 112 نفر در رشته های علوم اجتماعی، بازرگانی و حقوق قرار دارند. از مجموع بیش از 768 هزار نفر بیکار فارغ التحصیل دانشگاهی، 363 هزار و 740 نفر مرد و 404 هزار و 311 نفر نیز زن است.

بالاترین تعداد مردان بیکار در رشته مهندسی، ساخت و تولید با 178 هزار و 461 نفر است و بیشترین تعداد زنان بیکار نیز با 134 هزار و 791 نفر در رشته علوم اجتماعی، بازرگانی و حقوق تحصیل کرده اند. مجموعا 100 هزار و 912 نفر مرد و زن در رشته های علوم انسانی و هنر بیکار هستند و 76 هزار و 191 نفر نیز در علوم، ریاضی و کامپیوتر جزو بیکاران محسوب می شوند.

38 هزار و 438 نفر در رشته های کشاورزی و دامپزشکی، 25 هزار و 997 نفر در رشته های بهداشت و رفاه (بهزیستی) و 17 هزار و 407 نیز در رشته خدمات بیکار هستند. از کل 768 هزار بیکار فارغ التحصیل دانشگاهی کشور 13 هزار و 45 نفر رشته تحصیلی خود را اظهار نکرده اند.

 بیکاری 3 هزار دکترای تخصصی

از 52 هزار و 169 نفر بیکار فوق لیسانس و دکترای حرفه ای، 11 هزار و 886 نفر در رشته های علوم اجتماعی، بازرگانی و حقوق تحصیل کرده اند و 12 هزار و 353 نفر نیز دارای مدرک رشته های مهندسی، تولید و ساخت هستند. 9 هزار و 607 نفر نیز در رشته علوم، ریاضی و کامپیوتر و 6 هزار و 781 نفر نیز در رشته علوم انسانی و هنر بوده اند. سهم سایر رشته ها از موارد یادشده کمتر بوده است.

به صورت کلی، 122 هزار و 863 مرد دارای مدرک فوق دیپلم و بیکار هستند، از سویی 213 هزار و 7 نفر لیسانس، 25 هزار و 517 نفر فوق لیسانس و دکترای حرفه ای و 2 هزار و 257 نفر نیز دکترای تخصصی دارند. در بین زنان 84 هزار و 447 نفر بیکار فوق دیپلم، 292 هزار و 3 نفر لیسانس، 26 هزار و 652 نفر فوق لیسانی و دکترای حرفه ای و هزار و 131 نفر نیز دارای مدرک دکترای تخصصی هستند.


جدول بیکاری در 17 رشته تحصیلی

رشته فوق دیپلم لیسانس فوق لیسانس و دکترای حرفه ای دکترای تخصصی جمع مرد و زن
علوم تربیتی 5412 16353 772 9 22547
علوم انسانی و هنر 23288 70627 6781 201 100912
علوم اجتماعی، بازرگانی و حقوق 43383 166690 11886 116 222112
علوم، ریاضی و کامپیوتر 8126 58362 9607 84 76191
مهندسی، ساخت و تولید 101424 137402 12353 149 251402
کشاورزی و دامپزشکی 7189 27231 3967 34 38438
بهداشت و رفاه (بهزیستی) 9792 15074 1044 78 25997
خدمات 6914 9589 887 14 17407
اظهارنشده 1782 3682 4872 2703 13045
جمع کل 122863 213007 25517 2257 768051

حکایت مدیریتی (گلدان)

27 گلدان های گلدان ها گلدان های زیبا های از های مدل گلدان زیبا جالب زیبا خرید های از زیبا

روزی دست پسر بچه ای که در خانه با گلدان کوچکی بازی می کرد، در آن گیر کرد و هر کاری کرد، نتوانست دستش را از گلدان خارج کند. به ناچار پدرش را به کمک طلبید. اما پدرش هم هر  چه تلاش کرد نتوانستند دست پسر را از گلدان خارج کنند. پدر دیگر راضی شده بود به شکستن گلدان که تصادفا خیلی هم گرانقیمت بود، قبل از این کار به عنوان آخرین تلاش به پسرش گفت: دستت را باز کن، انگشت هایت را به هم بچسبان و آنها را مثل دست من جمع کن. آن وقت فکر می کنم دستت بیرون می آید.
پسر گفت: "می دانم اما نمی توانم این کار را بکنم."پدر که از این جواب پسرش شگفت زده شده بود پرسید: "چرا نمی توانی؟" پسر گفت: "اگر این کار را بکنم سکه ای که در مشتم است، بیرون می افتد." شاید شما هم به ساده لوحی این پسر بخندید اما واقعیت این است که اگر دقت کنیم می بینیم همه ما در زندگی به بعضی چیزهای کم ارزش چنان می چسبیم که ارزش دارایی های پرارزشمان را فراموش می کنیم و در نتیجه آنها را از دست می دهیم.

قرض الحسنه و صندوق های قرض الحسنه

قرض الحسنه

سلام

میخوام طی مطلبی به مبحث قرض الحسنه و صندوق های قرض الحسنه بپردازم 

قرض الحسنه نوعی قرض است که در آن بهره‌ای در کار نباشد. در تعریف دیگر عقدی است که به موجب آن بانک‌ها (به عنوان قرض‌دهنده) مبلغ معینی را طبق ضوابط مقرر در دستورالعمل ذیربط به اشخاص اعم از حقیقی یا حقوقی (به عنوان قرض گیرنده) به قرض واگذار می‌کنند.

ساختار حقوقی: مبتنی بر رابطه داین و مدیون

ماهیت حقوقی: از عقود لازمه

کاربردها:

الف- تامین وسایل و ابزار و سایر امکانات لازم برای ایجاد کار جهت کسانی که فاقد این گونه امکانات باشند.

ب- تاکید بر افزایش تولید با تاکید بر توایدات کشاورزی، دامی و صنعتی.

ج- رفع احتیاجات ضروری.

محدوده زمانی: در مورد بند الف و ب مدت پنج سال و در خصوص بند ج سه سال.

کارمزد: در کلیه موارد حداکثر چهار درصد

جنگ بين الملل اول و دوم و حضور نيروهاي سلطه گر خارجي، منطقه خاورميانه به ويژه ايران را تضعيف كرد . از اين رو امكان مقاومت مردمي در برابر سلطه نظامي و اقتصادي دولت هاي استعماري، فرصتي را فراهم كرد تا زمينه براي تأسيس و شكل گيري بانكداري بومي در سطح خردو كلان به نحوي كه نيازهاي معيشتي را در چارچوب هنجارهاي ملي و اسلامي پاسخ دهد، فراهم كند. 

مقابله با نظام بانكي غرب، پس از هجوم استعماري غرب و گسترش عمليات بانك هاي خارجي در كشورهاي اسلامي، براثر مقابله مردم، بازرگانان و علما به تدريج باعث شد تا بانك هاي خارجي جاي خود را به بانك هاي ملي سپردند و زمينه براي ايجاد موسسات مالي و بانك هاي اسلامي فراهم شود. 

اگر چه فكر تأسيس بانك ايراني و اسلامي ازآرزوهاي صدر مشروطيت بوده است، عملاً مقابله مردم با بانك هاي خارجي، مجلس را در سال 1285 ناگزير كرد در زماني كه دولت قصد استقراض از خارج را داشت طرح ايجاد دبانك را ارائه ودر سطح كلان بانك ملي ايران و در سطح خرد، ابتكارهاي افراد و بخش خصوصي در تشكيل صندوق هاي سرمايه گذاري و قرض به عنوان نمونه اي از نشاط ملي و مذهبي در جامعه ايراني بعد از سال هاي 1300هجري شمسي ايجاد شد. 

اگر چه نمي توان تاريخ مشخصي براي آغاز سنت حسنه قرض بدون بهره ، درايران تعيين كرد، اما به نظر مي رسد تأسيس صندوق سرمايه گذاري اثني عشر در سال 1317 هجري شمسي، اولين حركت در اين زمينه باشد. اين صندوق به همت محمد حشمتي مولايي و به معاونت جعفر همت براساس طرح مرحوم آيت ا... شاه آبادي تشكيل و با دريافت سپرده هاي مشاركتي و تخصيص آن به سرمايه گذاري به اين شرط كه بتواند بخشي از ذخيره اضافي آن را در شرايط اضطراري به طور موقت در اختيار گيرندگان واقعي قرض الحسنه قرار گيرد تشكيل شد. 

براين اساس سود خالص حاصل از سرمايه گذاري اين صندوق به نسبت سهم هر يك از اعضا توزيع مي شد و در عين حال، اعضا به نسبت سهم خود در پاداش معنوي قرض الحسنه اعطا شده مشاركت داشتند. 

به تدريج ساير نهادهاي مذهبي نيز اقدام به تأسيس صندوق هايي كردند كه در نهايت منجر به تشكيل صندوق هاي قرض الحسنه شد. 

مفهوم قرض الحسنه در اقتصاد اسلا مي امروزه مفهوم قرض الحسنه در اصطلاح جايگزين قرض شده است و بسياري از صاحبنظران كلمه قرض الحسن را كه در قرآن كريم مطرح شده كه از كلمه قرض گرفته شده است. براي مثال برخي از استادان دانشگاه تهران و دانشگاه امام صادق(ع) در مقوله اي كه تحت عنوان بررسي عقود اسلامي مطرح كرده اند، همين ارتباط را تأييد كرده اند. درحالي كه به نظر مي رسد در قرآن كريم قرض الحسنه داراي مفهومي به مراتب وسيع تر از مفهوم قرض است. از اين رو معمولا شامل صدقاتي مي شود كه مثل يا معوض آن در جهاني ديگر و حداقل بدون چشمداشت در اين جهان قابل دريافت است. درحالي كه قرض عبارت است از تمليك مال به ديگري در مقابل ضمان، به گونه اي كه مثل يا قيمت برعهده گيرنده باشد. 

براساس ماده 648 قانون مدني، قرض عبارت از عقدي است كه به موجب آن احد طرفين، مقدار معيني از مال خود را به طرف ديگر تمليك مي كند كه طرف ياد شده مثل آن را از حيث مقدار جنس و وصف رد كند و در صورت تعذر مثل، قيمت يوم الرد را بدهد.

و حال بعد از اینکه فهمیدیم قرض الحسنه و صندوق های قرض الحسنه چیست سوالاتی طرح میکنم که دوستان بازدید کننده میتونند در بخش نظرات در اینباره بحث نمایند تا ببینیم این مفهوم چقدر جا افتاده است:

1- از تجربیات خود در ارتباط با قرض الحسنه بگید

2- ایا در صندوق قرض الحسنه ای عضو هستید؟ (غیر از بانکهای کشور)

3- ایا از صندوق قرض الحسنه وام گرفتید؟

4- تفاوت وام قرض الحسنه و وام بانکها رو بگید

5- ایا در شهر یا منطقه شما صندوق قرض الحسنه وجود دارد؟

6- ایا در شهر و منطقه شما صندوق قرض الحسنه ای ورشکست شده است؟

7- قرض الحسنه را چقدر در اقتصاد کشور مفید میدانید؟

8- چرا بانکها در زمینه قرض الحسنه موفق نیستند؟

9- فکر میکنید اقتصاد قرض الحسنه ای موفق تر است یا اقتصاد وام های فعلی؟

10- چرا قرض الحسنه در کشور چندان رشد و گسترده نشده؟

عکس مدیریتی (مدیریت منابع)

سلام

این تصویر زیبا و جالب در مورد مدیریت منابع با ما حرف میزند . اشاره این تصویر به این است که همیشه کاری رو که شروع میکنید منابع اون رو خوب محاسبه نمایید تا مبادا با بحران روبرو شده یا با نقصانی در منابع کار نصفه و نیمه و ناقص بماند . برای یک کار همیشه چند منبع در نظر داشته باشید برای مثال در تولیدی ها چندین نوع منابع اولیه جایگزین در نظر بگیرید یا در کارهایی که نیاز به متخصص دارد چندین متخصص اماده داشته باشید یا در مورد انرژی که امروزه حساسترین منبع میباشد همیشه جایگزین داشته باشید برای مثال با قطع برق استفاده از موتور برق را جایگزین نمایید یا نفت و گاز و بنزین را به جای هم به کار ببرید. اینها توصیه هایی کوچک هستند که شما را از مشکلاتی بزرگ مصون می نمایند.

مشاوره انتخاب رشته کنکور سال 92

سلام

با توجه به اعلام نتایج کنکور سال 92 و مشخص شدن وضعیت تحصیلی دوستان اکنون همگان در حال تجزیه تحلیل برای انتخاب رشته هستند تا اینده تحصیلی خویش را رقم بزنند . ما هم در این وبلاگ امادگی خود برای کمک به دوستانی که میخوان انتخاب رشته ای خوب داشته باشند را اعلام کرده و مشاوره لازم برای انتخاب رشته - شهر - دانشگاه و ... مناسب را اعلام میکنیم مخصوصا برای رشته های مدیریت و حسابداری و اقتصاد که تخصص اصلی این وبلاگ میباشد . به این منظور دوستانی که تمایل به این کار دارن میتونن اطلاعات کارنامه خود مانند و رتبه و نتیجه و اخرین نفرات مجاز و ... رو در بخش نظرات ارسال کرده و تمایلات خود را هم که شامل شهر و رشته و دانشگاهی که میخوان تو اون تحصیل کنند بگن تا با بررسی لازم بهشون جواب داده بشه

حکایت مدیریتی (تام هیکل)



مایکل راننده اتوبوس شهری، مثل همیشه اول صبح اتوبوسش را روشن کرد و در مسیر همیشگی شروع به کار کرد. در چند ایستگاه اول همه چیز مثل معمول بود و تعدادی مسافر پیاده می شدند و چند نفر هم سوار می شدند.
در ایستگاه بعدی، یک مرد با هیکل بزرگ، قیافه ای خشن و رفتاری عجیب سوار شد.
او درحالی که به مایکل زل زده بود گفت: "تام هیکل پول نمیده" و رفت و نشست.
مایکل که تقریبا ریز جثه بود و اساسا آدم ملایمی بود چیزی نگفت، اما راضی هم نبود.
روز بعد هم دوباره همین اتفاق افتاد و مرد هیکلی سوار شد و با گفتن همان جمله، رفت و روی صندلی نشست و روز بعد و روز بعد...
این اتفاق که به کابوسی برای مایکل تبدیل شده بود خیلی او را آزار می داد. بعد از مدتی مایکل دیگر نمی توانست این موضوع را تحمل کند و باید با او برخورد می کرد. اما چطوری از پس آن هیکل بر می آمد؟
بنابراین در چند کلاس بدنسازی، کاراته، جودو و غیره ثبت نام کرد.
در پایان تابستان، مایکل به اندازه کافی آماده شده بود و اعتماد به نفس لازم را هم پیدا کرده بود.
بنابراین روز بعدی که مرد هیکلی سوار اتوبوس شد و گفت: "تام هیکل پول نمیده!"
مایکل ایستاد، به او زل زد و فریاد زد: "برای چی؟" مرد هیکلی با چهره متعصب و ترسان گفت: "تام هیکل کارت استفاده رایگان داره."

نتیجه:
پیش از اتخاذ هر اقدام و تلاشی برای حل مسائل، ابتدا مطمئن شوید که آیا اصلا مسأله ای وجود دارد یا خیر!

حکایت مدیریتی (نوشتن در فضا با خودكار)


هنگامي ‌كه ناسا برنامه فرستادن فضانوردان به فضا را آغاز كرد، با مشكل كوچكي روبرو شد. آنها دريافتند كه خودكارهاي موجود در فضاي بدون ‌جاذبه كار نمي‌كنند. (جوهر خودكار به سمت پايين جريان نمي‌يابد و روي سطح كاغذ نمي‌ريزد.) براي حل اين مشكل آنها شركت مشاورين اندرسون را انتخاب‌كردند. تحقيقات بيش‌از يك دهه طول‌كشيد، 12ميليون دلار صرف شد و در نهايت آنها خودكاري طراحي كردند كه در محيط بدون جاذبه مي‌نوشت، زير آب كار مي‌كرد، روي هر سطحي حتي كريستال مي‌نوشت و از دماي زيرصفر تا 300 درجه‌ سانتيگراد كار مي‌كرد.

روس‌ها راه‌حل ساده‌تري داشتند: آنها از مداد استفاده كردند!


شرح حكايت

اين داستان مصداقي براي مقايسه دو روش در حل مسئله است.

تمركز روي مشكل(نوشتن در فضا) يا تمركز روي راه‌حل(نوشتن در فضا با خودكار).


حکایت مدیریتی (کتابخانه)

ساختمان کتابخانه انگلستان قدیمی است و تعمیر آن نیز فایده ای ندارد.
قرار بر این شد کتابخانه جدیدی ساخته شود .
اما وقتی ساخت بنا به پایان رسید ؛ کارمندان کتابخانه برای انتقال میلیون ها جلد کتاب دچار مشکلات دیگر شدند .
یک شرکت انتقال اثاثیه از دفتر کتاخانه خواست که برای این کار سه میلیون و پانصد هزار پوند بپردازد تا این کار را انجام خواهد داد.
اما به دلیل فقدان سرمایه کافی ،این درخواست از سوی کتابخانه رد شد.
فصل بارانی شدن فرا رسید...
.
.
اگر کتابها بزودی منتقل نمی شد، خسارات سنگین فرهنگی و مادی متوجه انگلیس می گردید .
رییس کتابخانه بیشتر نگران شد و بیمار گردید .
روزی، کارمند جوانی از دفتر رییس کتابخانه عبور کرد.
با دیدن صورت سفید و رنگ پریده رییس، بسیار تعجب کرد و از او پرسید که چرا اینقدر ناراحت است .
رییس کتابخانه مشکل کتابخانه را برای کارمند جوان تشریح کرد، اما برخلاف توقع وی، جوان پاسخ داد: سعی می کنم مساله را حل کنم . روز دیگر، در همه شبکه های تلویزیونی و روزنامه ها آگهی منتشر شد به این مضمون : همه شهروندان می توانند به رایگان و بدون محدودیت کتابهای کتابخانه انگلستان را امانت بگیرند و بعد از بازگرداندن آن را به نشانی زیر تحویل دهند.
خود را تغییر دهیم نه جهان را

۱۰ جمله از ۱۰ شخصیت معروف و ثروتمند

سلام

اینم مطلبی است زیبا از سایت حسابداری جیب که به نظرم مفید به نظر میرسه و مناسب دیدم اینجا نقل کنم تا بازدیدکنندگان عزیز وبلاگم بخونند

زندگی معمولی انسان بی برنامه، سردرگم، بی هیجان و ناخوشایند به نظر می آید. تنها آنهایی که به ماجراهای زندگی به عنوان شانسی از میان شانس ها نگاه می کنند که خودشان آن را برای خودشان ایجاد کرده اند افراد مشهور و پولدار هر یک داستان های جالبی برای خود دارند و خواندن سرگذشت هر یک از آنها می تواند راهگشای خوبی برای آنان که انگیزه موفقیت دارند، باشند. فرقی نمی کند اپرا وینفری باشی یا پیر امیدیار! مهم این است که بخواهی موفق شوی و خسته و درمانده نشوی در این راه سخت، اگر هم شدی دوباره خودت، خودت را شارژ کنی و ادامه راه …

 در این راه البته شنیدن حرف های کسانی که موفق شده اند و درس گرفتن از تجربه آنها چون چشمه آب جوشانی است در بیابان.

 در این گزارش ۱۰ جمله از ۱۰ شخصیت مشهور و پولدار دنیا را عینا برای شما نقل می کنیم :

۱ – اپرا وینفری، مجری، بازیگر و تهیه کننده آمریکایی، ثروت: ۲/۷ میلیارد دلار

شما به آن چیزی می رسید که به آن باور دارید. جایگاهی که امروز دارید، ریشه در باوری دارد که داشته اید.

۲ – پیر امیدیار، موسس و رئیس ایرانی شرکت eBay ثروت: ۶/۷ میلیارد دلار

آنچه ما هر روز اینجا می گوییم این است که موفقیت ما کاملا بستگی به موفقیت هم گروه ها و موفقیت اجتماع مان دارد.

۳ – کارل آلبرشت، کارآفرین آلمانی و موسس فروشگاه های زنجیره ای آلدی، ثروت: ۲۵/۴ میلیارد دلار

زندگی معمولی انسان بی برنامه، سردرگم، بی هیجان و ناخوشایند به نظر می آید. تنها آنهایی که به ماجراهای زندگی به عنوان شانسی از میان شانس ها نگاه می کنند که خودشان آن را برای خودشان ایجاد کرده اند، می توانند کنترل زندگی خود را کاملا در دست بگیرند.

۴ – موکش آنبانی، تاجر بزرگ هندی و صاحب صنایع ریلاینس ، ثروت: ۲۲/۳ میلیارد دلار

من فکر می کنم باور بنیادین ما این است که برای ما رشد و پیشرفت، روشی برای زندگی است و می بایست همواره در حال رشد و پیشرفت باشیم.

۵ – مایکل بلومبرگ، یکصد و هشتمین شهردار و صاحب شبکه بورسی نیویورک، ثروت: ۲۲ میلیارد ریال

کار و تلاش سخت مبنای موفقیت در شرکت من بوده است

۶ – ولید بن طلال آل سعود، شاهزاده سعودی، ثروت: ۱۸ میلیارد دلار

اگر بخواهم کاری را انجام دهم، یا کامل و بی نقص انجام می دهم یا اصلا به سراغش نمی روم.

۷ – مایکل دل، موسس شرکت کامپیوتری دل کامپیوترز، ثروت: ۱۵/۹ میلیارد دلار

با کنجکاوی و نگاه به فرصت ها با روشی تازه است که ما همیشه راه و مسیر خود در دل را مشخص می کنیم.

۸ – چارلز کوچ، مدیرعامل شرکت صنایع کوچ، دومین شرکت بزرگ خصوصی در آمریکا ، ثروت: ۲۵ میلیارد دلار

نقش کسب و کار تولید کالاها و خدماتی است که زندگی مردم را بهتر کند. 

۹ – اندرو کارنگی، صنعتگر آمریکایی-اسکاتلندی، موسس شرکت فولاد کارنگی، ثروت: ۲۹۸/۳ میلیارد دلار

کسی که یک کسب وکار یا اعتبار آن را تمام و کمال برای خود بخواهد، نمی تواند کسب و کاری عالی راه اندازی کند. 

۱۰ – تونی هسیه، مدیرعامل فعلی فروشگاه آنلاین کفش و لباس زاپوس، ثروت: ۸۴۰ میلیون دلار

 تعریف نهایی موفقیت این است: شما می توانید با از دست دادن همه آنچه دارید، مشکل پیدا نکنید. شادی ها بر مبنای عوامل بیرونی نیستند.

منبع : بیتوته

حکایت مدیریتی (میخ سر راه)

میخ داخل مغز مرد آمریکایی

فردي از روي كنجكاوي با هدف شناخت واكنش ديگران نسبت به مسايل پيرامون، ميخي را در چهارچوب درب سازماني كه محل تردد بود كار گذاشت. نفر اول وارد شد و بدون اينكه ميخ را ببيند از درب گذشت.

نفر دوم كه از چهارچوب درب مي گذشت ميخ را ديد ولي بي توجه به آن گذشت.

نفر سوم ميخ را ديد و پيش خود گفت وقتي كارم تمام شد بر مي گردم و ميخ را از چهارچوب درب بر ميدارم تا براي كسي خطر ايجاد نكند.

نفر چهارم به محض رويت ميخ و شناخت خطر ميخ در محل تردد، بلافاصله ميخ كشي آورد و ميخ را درآرود و سپس به كار خود رسيدگي كرد.
هر فردي نسبت به مسايل واكنشي دارد. نفر اول مانند افراد با درجه شناخت پايين و بي توجه به محيط پيرامون خود. نفر دوم شناخت پيدا كرد ولي مسئوليت پذيري نسبت به خطرات آن مساله براي ديگران را نداشت. نفر سوم، داراي شناخت و مسئوليت پذيري بود ولي وقت شناسي نداشت و پي به اهميت و ضرورت مساله نبرده بود. نفر چهارم فردي با درجه شناخت بالا، مسئوليت پذير، وقت شناس، درك بالا نسبت اهميت مسائل و خطرات محيطي و اينكه اهل عمل بود.

حکایت مدیریتی (کمک)


روزی مردی داخل چاله ای افتاد و بسیار دردش آمد ...

یک روانشناس او را تحریک کرد تا دلایلی را که پدر و مادرش او را آماده افتادن به داخل چاله کرده بودند پیدا کند!

یک یوگیست به او گفت: این چاله و همچنین دردت فقط در ذهن تو هستند در واقعیت وجود ندارند!

یک تقویت کننده فکر او را نصیحت کرد که: خواستن توانستن است!

یک فرد خوشبین به او گفت : ممکن بود یکی از پاهایت هم می شکست!

یک دانشمند عمق چاله و رطوبت خاک آن را اندازه گرفت!

یک روحانی او را دید و گفت: حتماً گناهی انجام داده ای!

یک روزنامه نگار در مورد دردهایش با او مصاحبه کرد!

یک پزشک برای او دو قرص آسپرین پایین انداخت!

یک پرستار کنار چاله ایستاد و با او گریه کرد!

سپس فرد بیسوادی گذشت، دست او را گرفت و او را از چاله بیرون آورد...!



نتیجه:
آنکه می تواند انجام می دهد و آنکه نمی تواند انتقاد می کند.

(جرج برناردشاو)


حکایت مدیریتی (پس و پیش رئیس)



شخصي تعريف مي كرد كه در ديدار از يك سازمان در ژاپن، رئيس آن سازمان به همراه دو نفر ديگر به استقبال آنان آمد.

يكي از آن دو نفر مسن بود و نفر دوم از آقاي رئيس جوان تر بود. رئيس سازمان پس از خوشامدگويي آن دو نفر را معرفي كرده بود و گفته بود     كه آن شخص مسن رئيس قبلي سازمان بوده است و رئيس فعلي سازمان از مشورت و راهنمايي او استفاده مي كند و شخص جوان تر از رئيس، رئيس بعدي سازمان است كه از دو  رئيس ديگر چيز ياد مي گيرد.

کیفیت و استانداردهای ژاپنی ها


چند سال پیش، آی بی ام تصمیم گرفت که تولید یکی از قطعات کامپیوترهایش را به ژاپنیها بسپارد.

در مشخصات تولید محصول نوشته بود سه قطعه معیوب در هر ۱۰۰۰۰قطعه ای که تولید می شود قابل قبول است. هنگامیکه قطعات تولید شدند و برای آی بی ام فرستاده شدند، نامه ای همراه آنها بود با این مضمون:
مفتخریم که سفارش شما را سر وقت آماده کرده و تحویل می دهیم.
برای آن سه قطعه معیوبی هم که خواسته بودید خط تولید جداگانه ای درست کردیم و آنها را فراهم ساختیم
امیدواریم این کار رضایت شما را فراهم سازد.

کارراهه (career)





با سلام
تو مقاله ای در مورد کار راهه (career) گفتم و حال میخواهم توضیح بدم که منظورم از اون مقاله چی بود و کارراهه یعنی چی؟
اگه از نظر رسمی به این مفهوم نگاه کنیم به مسیری اشاره دارد که در یک اداره یا شرکت یا ... برای پیشرفت شغلی هر کارمندی طراحی شده است برای مثال کارمندی که با عنوان یک کارمند دون پایه وارد میشود به مرور با کسب تجربه به کارمند بالامرتبه و سپس رییس بخش سپس رییس دایره سپس معاون اداره و حتی در نهایت به سمت رییس اداره میرسد . اما این فقط یک مسیر پیش بینی شده است که از قبل بررسی شده و معلوم نیست واقعا تا انتها صورت گیرد یا نه؟ همانطور که معلوم است هر اداره ای دارای چندین کارمند میباشد و یقینا همگی اینها توانایی رسیدن به سمت های بالایی چون معاون یا رییس اداره را ندارند و تنها معدودی به این پستها میرسند و اکثریت در همان سمت های ساده باقی می مانند چه بسا کارمندی باشد که کل 30 سال خدمت خود را در یک اتاق و یک سمت عادی طی کند بدون انکه هیچ رشد و ترقی در کار وی صورت گیرد.و اینجا هست که لیاقت و شایستگی کارمندان معنا و مفهوم پیدا میکند که در مطالبی دیگر به آن میپردازیم.


حال باید دید این موضوع در مدیریت عمومی چه کاربردی دارد ؟ قبلا تو مطالب مربوط به برنامه ریزی گفته بودیم که برنامه ها به دو صورت تاکتیکی و استراتژیکی هستند که برنامه های نوع اول کوتاه مدت و برای کسب منافع سریع هستند و برنامه های نوع دوم بلند مدت و آرمانی هستند که در طی سالیان باید بهش برسیم و شاید حتی برخی از آنها دست نیافتنی باشند و فقط چشم اندازی برای راه ما باشند . برای مثال افرادی که برای کوهنوردی برنامه ریزی میکنند هدف خود را فتح قله دور دستی قرار میدهند که بلندترین قله بوده و برای فتح ان باید از 5 سری کوه رد شوند .حال فتح هر یک از این قله ها یک برنامه ریزی تاکتیکی میباشد که برای مثال در طی یکی دو روز حاصل میشود و بخشی از هدف بزرگ و استراتژیک را که فتح قله اصلی میباشد را تشکیل میدهد ولی چه بسا این گروه در نهایت به علت شرایط جوی یا سایر مشکلات نتواند قله نهایی را فتح کند و مثلا از قله سوم مجبور به بازگشت شود. حال این گروه سه برنامه تاکتیکی خود را محقق کرده ولی در تحقق برنامه استراتژیکی خود که همانا فتح قله اصلی بود نا موفق مونده است ولی آیا این گروه کلا ناموفق و بازنده شده است؟؟؟ خیر این گروه هدف ایده ال و آرمانی خود را بر فتح قله پنجم گذاشته بود ولی اکنون با وجود تمام مشکلات حداقل 3 قله را فتح کرده است. این قله ها هر یک مسیری از کارراهه این گروه بوده است که منتج به نقطه نهایی میشده است.
حال شاید بگویید خب در هر حال این گروه که نا موفق بود و نتوانست قله نهایی را فتح کند و بازنده شد ولی در واقع چنین نیست چون انها توانستند مقدار زیادی از مسیر را طی کنند و در جایی که دیگر توان مقابله با مشکلات را نداشتند باز ماندند . برای اثبات این موضوع مثالی دیگر میزنم تا موضوع را بیشتر بفهمیم : کودکی را تصور کنید که در روستایی کوچک علاقه مند به فوتبال شده و شروع به تمرینات با تیم روستا میکند . این کودک طی برنامه ریزی که برای خودش کرده و علایقش را در نظر گرفته است میخواهد اول وارد تیم روستا بعد تیم شهر بعد تیم استان بعد تیم باشگاه معروف پایتخت بعد تیم ملی کشورش و در نهایت به بهترین باشگاه جهان بپیوندد . در ابتدا شاید تصورات این کودک خنده دار و دور از واقعیت به نظر برسد ولی این کودک سقف آروزی خویش را بهترین تیم فوتبال جهان قرار داده و جهت رسیدن به ان شروع به تمرین میکند و به مرور با رشد و پیشرفت به تیمهای روستا و شهر و استانش میرسد و حتی شاید به تیم برتر پایتخت نیز برسد ولی رسیدن به تیم ملی و بهترین باشگاه جهان نمیرسد و در نهایت پس از سالها بازی کردن در تیمهای مطرح کشورش بازنشست میشود حال آیا این شخص بازنده شد ؟ یا برنامه اش شکست خورد که نتوانست به تیم ملی و بهترین باشگاه جهان دست پیدا کند؟ شاید در ظاهر چنین باشد ولی در واقع این فرد برنده واقعی است چون توانسته است از یک روستای کوچک به بهترین تیمهای پایتخت برسد و این یعنی موفقیت . در حالیکه اگر این فرد از روز اول به همون تیم روستا یا حداکثر شهر قانع بود شاید حتی به ان نیز نمیرسید در حالیکه با قرار دادن اهداف بالا توانست به بهترین تیمهای پایتخت برسد.


برنامه های استراتژیک یا بلند مدت معمولا کاملا محقق نمیشوند بلکه نشان دهنده نقطه نهایی است که ما در صورت استفاده از تمامی توان میتوانیم به آن برسیم که معمولا نیز بازدهی هیچ فرد یا نهاد یا شرکتی به 100 درصد نمیرسد که بتواند برنامه استراتژیک رو محقق نماید بلکه بخشی از انرا محقق میکند.
حال بعد از اینهمه نکته و مثال و مطلب و ... میخواستم این حرف رو بزنم که دوستان و عزیزان بشینند سر فرصت برای خودشون یه کارراهه این چنینی تهیه کنند تا ببیند سقف زندگیشون کجاست و برای رسیدن به آن چه مراحلی را باید طی کنند که یقینا با این شرایط میتوانند حداقل به مقداری از ان مراحل دست یافته و در زندگی رشد و پیشرفت نمایند برای مثال یک فرد دبیرستانی برای خود کارراهه ای تهیه میکند که طی ان وارد دانشگاه شود ,لیسانس بگیرد , وارد بازارکار شده , فوق لیسانسش رو بگیرد , در صورت امکان به عنوان مشاور در یک شرکت استخدام شود , با دوستانش یک شرکت خصوصی راه اندازی کند , عضو هیئت مدیره شرکت شود , و در نهایت مدیر عامل شرکت شود . حال شاید در واقعیت این فرد بیشتر از مشاور شرکت نشود و به مراحل هیئت مدیره و مدیر عاملی نرسد ولی باز هم موفق خواهد بود چون تعداد زیادی از کارراهه خویش را طی کرده است .

حکایت مدیریتی (دو دانه حاصلخیز)



دو تا دانه توي خاک حاصلخيز بهاري كنار هم نشسته بودند.
دانه اولي گفت: «من مي خواهم رشد كنم! من مي خواهم ريشه هايم را هر چه عميق تر در دل خاك فرو كنم و شاخه هايم را از ميان پوسته زمين بالاي سرم پخش كنم. من مي خواهم شكوفه هاي لطيف خودم را همانند بيرق هاي رنگين برافشانم و رسيدن بهار را نويد دهم. من مي خواهم گرماي آفتاب را روي صورت و لطافت شبنم صبحگاهي را روي گلبرگ هايم احساس كنم!» و بدين ترتيب دانه روئيد.
دانه دومي گفت: «من مي ترسم. اگر من ريشه هايم را به دل خاك سياه فرو كنم، نمي دانم كه در آن تار یكي با چه چيزهائي روبرو خواهم شد. اگر از ميان خاك سفت بالاي سرم را نگاه كنم، امكان دارد شاخه هاي لطيفم آسيب ببينند. چه خواهم كرد اگر شكوفه هايم باز شوند و ماري قصد خوردن آنها را كند؟ تازه، اگر قرار باشد شكوفه هايم به گل بنشينند، احتمال دارد بچه كوچكي مرا از ريشه بيرون بكشد. نه، همان بهتر كه منتظر بمانم تا فرصت بهتري نصيبم شود. و بدين ترتيب دانه منتظر ماند.
مرغ خانگي كه براي يافتن غذا مشغول كند و كاو زمين بود دانه را ديد و در كي چشم بر هم زدن قورتش داد.

شرح حکایت
آن عده از انسان ها كه از حركت و رشد مي ترسند، به وسيله زندگي بلعيده مي شوند.

رقابت سازنده


در يک كارخانه فولادسازی، سرپرست شيفت تعداد مهره هاي توليدي يك گروه را در طي هر شيفت ثبت مي كرد و مدتها بود كه تعداد مهره ها از 6 فراتر نم يرفت.
سرانجام روزي شيفت اول توانست اين ركورد را پشت سر بگذارد و يك مهره بيشتر توليد كند.

سرپرست شيفت اول يك عدد 7 بزرگ با گچ روي زمين مقابل كوره ثبت كرد. همان گونه كه انتظار مي رفت، سرپرست شيفت دوم، عدد نوشته شده را ديد و رقابت آغاز شد. كاركنان شيفت دوم بر تلاش خود افزودند و صبح روز بعد كه شيفت اول سر كار حاضر شد نه عدد 7، كه عدد 8 را مقابل خود ديد.
چند هفته بعد اين عدد 9 و سپس 10 شد.

بسياري از شركت ها گمان مي كنند رقابت ميان اعضاي گروه هاي كاري يك ويژگي منفي است. بي ترديد رقابت بيش از حد مخرب است، اما هيچ گاه نبايد سازمان را از رقابت سالم محروم كرد چون اين رقابت باعث انگيزش گروه هاي كاري و منجر به اصلاح عملكردها مي شود. رقابت سالم، كاركنان را از يكنواختي مي رهاند و به بالا رفتن توانايي ها مي انجامد.


مقاله : «بازاريابي سبز در ايران: پتانسيل ها و چالش ها»

با سلام

اینم مقاله ای است که قبلا چکیده اش رو در پستهای قبلی گذاشته بودم و امروز جهت استفاده علاقه مندان متن کاملش رو قرار میدم:


مقاله : «بازاريابي سبز در ايران: پتانسيل ها و چالش ها»

نویسنده : شهروز صبوری

ارائه شده در اولین کنفرانس بازاریابی سبز ایران . تهران 1389 .

 http://www.civilica.com/Paper-GBCONF01-GBCONF01_008.html

چاپ شده در فصلنامه موج سبز . شماره 42 .

 http://www.magiran.com/magtoc.asp?mgID=2565&Number=42&Appendix=0


چکیده :

درسالهاي اخير مي شنويم كه دهكده جهاني به وجود آمده است و رشد روزافزون ارتباطات همه كشورها ، همه مردم و همه علوم را به هم نزديك يا به نوعي در هم ادغام كرده است . امروزه ديگر علوم را نمي توان از هم جدا و هركدام را شعبه اي خاص خود تلقي كرد پزشكي با مهندسي تركيب شده و علوم فني با علوم انساني و ... از اين روست كه با توجه به مواردي چون رشد بي رويه جمعيت و مصرف گرايي و همچنين از سوي ديگر مصرف منابع طبيعي و ايجاد مشكلات و معضلات زيست محيطي نياز به تركيب شعبه هايي از علوم به وجود آمده است كه جلوي اين مشكلات ايستاده و سعي در مقابله با آنها نمايد. بازاريابي سبز چرا و چگونه؟ با اين سوال آغاز مي كنيم كه چه نيازي به اين نوع از تركيب بين تجارت و محيط زيست وجود دارد؟ همه روزه اخباري از اين دست در رسانه ها وجود دارد كه سيل ويرانگر بخشهايي از جهان را فراگرفت و در منطقه اي ديگر سرماي بيش از حد غوغا كرده است و مشكلات عديده را به وجود آورده و ... كه نگراني بيش از حد هر فردي را برمي انگيزد پژوهشگران پيش بيني كرده اندكه با افزايش دماي كره زمين بيش از دو درجه سانتي گراد حيات انسان و ديگر موجودات به شدت در معرض خطر نابودي قرار خواهد گرفت و به همين دليل اين دما را دماي بحران يا نقطه بحران نامگذاري كرده اند.


کلمات کلیدی :

بازاریابی سبز ، بازاریابی اجتماعی ، محیط زیست ، برند های سبز ، دمای بحران


1- مقدمه

در سالهای اخیر می‌شنویم که دهکده جهانی به وجود آمده است و رشد روز افزون ارتباطات همه کشورها، همه مردم و همه علوم را به هم نزدیک یا به نوعی در هم ادغام کرده است، امروزه دیگر علوم را نمیتوان از هم جدا و هر کدام را شعبه ای خاص خود تلقی کرد پزشکی با مهندسی ترکیب شده و علوم فنی با علوم انسانی و... و از این روست که با توجه به مواردی چون رشد بی رویه جمعیت و مصرف گرایی و همچنین از سوی دیگر مصرف منابع طبیعی و ایجاد مشکلات و معضلات زیست محیطی نیاز به ترکیب شعبه هایی از علوم به وجود آمده است که جلوی این مشکلات ایستاده و سعی در مقابله با آنها نماید.

بازاریابی سبز چرا و چگونه؟ با این سوال آغاز میکنیم که چه نیازی به این نوع از ترکیب بین تجارت و محیط زیست وجود دارد؟ و چگونه شد که نیاز به این ترکیب پدیدار شد؟ اگر مختصری به اطراف خویش نگاه کنیم جواب این سوال را می یابیم. اخبار روز را که دنبال میکنیم مملو است از مسائل و معضلات طبیعی که به نظر غیر عادی می آید و نشان از پدید آمدن تغیراتی در وضعیت کره زمین (محیط زیست میلیاردها انسان و انواع موجودات زنده دیگر) می باشد. همه روزه اخباری از این دست در رسانه ها وجود دارد که سیل ویرانگر بخشهایی از جهان را فرا گرفت، طوفان و گردباد مناطقی را در نوردید، گرد و غبار شهرهایی را در بر گرفته و باعث از بین رفتن دید مردم و بروز مشکلات تنفسی شد، در منطقه ای از کره زمین خشکسالی و گرمای بیش از حد و در منطقه ای دیگر سرمای بیش از حد غوغا کرده و مشکلات عدیده ای را به وجود آورد و... که نگرانی بیش از حد هر فردی را می انگیزد که کره زمین را چه می شود؟

پژوهشگران پیش بینی کرده اند که با افزایش دمای کره زمین بیش از دو درجه سانتیگراد حیات انسان و دیگر موجودات به شدت در معرض خطر نابودی قرار خواهد گرفت و به همین دلیل این دما را دمای بحران یا نقطه بحران نامگذاری کرده اند، چرا که افزایش دما بیش از این مقدار باعث بروز طوفانهای سهمگین، خشکسالی، افزایش سطح آبها، گرم شدن کره زمین و در نهایت بیماری و مرگ انسان و دیگر موجودات خواهد شد، برای مثال در دهه های اخیر 15 % از جنگل های حاشیه رود آمازون از بین رفته است که این مسئله معادل انتشار 20 % از گازهای گلخانه ای در سراسر جهان می باشد، همچنین گزارشها حاکی از آن است که تغیرات جوی و ذوب شدن یخها باعث خشک شدن نیمی از جنگل های آمازون تا سال 2030 میلادی خواهد شد و تنها راه جلوگیری از این آسیب جلوگیری از افزایش دمای زمین و تغیرات جوی است. تاثیر مثبت این جنگلها بر آب و هوای کره زمین که با جذب دی اکسید کربن انجام می شود به حدی است که از آنها به عنوان چاه کربن یاد میکنند اما با از بین رفتن حتی بخشی از این جنگلها قسمتی از ریه های زمین از بین رفته و میزان دی اکسید کربن از حالت تعادل خارج می شود.

این تنها مثال کوچکی بود از آنچه که در این مدت در کره زمین جریان داشته است و همچنان نیز در حال ادامه است، چه در کنار آن باید به آلودگی های شدید رودخانه ها و دریاها، استفاده روز افزون از سوخت های فسیلی، تولید میلیونها تن زباله ها و انباشته شدن آنها بر روی هم و یا دفن در زیر خاکها، انتشار گازهای گلخانه ای و افزایش شدید دمای کره زمین که منجر به ذوب شدن یخهای قطب ها و بالا آمدن سطح آبها می شود، نابودی گونه های گیاهی و جانوری و بر هم خوردن تعادل طبیعت و مشکلات دیگری که هر روز نیز بیشتر می شود اشاره کرد که در صورت عدم واکنش از سوی متخصصین امر و کارشناسان آینده ای بس هولناک را پیش روی ما می آورد.


2- بازاریابی و مسئولیت اجتماعی

علم بازاریابی تا کنون فلسفه های گوناگونی را تجربه کرده است که می توان در این زمینه به فلسفه های مبتنی بر تولید، محصول، فروش، بازاریابی و در نهایت دیدگاه مبتنی بر بازاریابی اجتماعی اشاره کرد، فلسفه ای که آخرین فلسفه و مورد اشاره بحث ما پیرامون ترکیب علوم تجاری و بازرگانی و محیط زیست و حمایت از آن می باشد. در عصر و زمانی که محیط زیست روز به روز آلوده تر می شود، منابع روز به روز کمیاب می شود، رشد جمعیت بسیار روز افزون شده، فقر و گرسنگی دامنگیر جهان شده است و خدمات اجتماعی به دست فراموشی سپرده شده است سوال این است که آیا دیدگاههای دیگر و فلسفه های قبلی می تواند مفهوم درستی داشته باشد و راهگشای امور فوق باشد؟ و در بلند مدت منافع جامعه را تامین نماید؟

از نخستین سالهای دهه 80 میلادی بازاریابی بر اساس ملاحظات اجتماعی و محیطی شهرت زیادی یافته است (کاتلر و آرمسترانگ 1999). مفهوم بازاریابی اجتماعی بر این پایه استوار است که هر سازمان باید نخست نیازها، خواسته ها و منافع بازارهای هدف خود را تعین کند و به نحوی که بقا و بهبود رفاه مشتری و جامعه (هر دو) فراهم گردد، برای مثال شرکت کوکاکولا را در نظر بگیرید که اکثر مردم این شرکت را در زمینه تولید نوشابه شرکتی بسیار متعهد و همسو با ذائقه و رضایت مصرف کننده تصور می کنند با اینحال گروههای مدافع منافع مصرف کننده و بهداشت محیط زیست به این شرکت در زمینه کمبود ارزش غذایی نوشابه، آسیب وارده به دندانهای مردم، مضرات کافئین موجود در نوشابه و آلودگی محیط زیست ناشی از دور ریختن ظروف فلزی و بطری ها ایراداتی وارد می کنند.

طی مطالعاتی که در سال 1992 در 16 کشور توسط اتمن انجام شد بیش از 50 % از مصرف کنندگان در هر کشوری بیان کردند که نسبت به محیط زیست علاقه مند و دلواپس هستند، همچنین طی مطالعاتی دیگر در سال 1994 در کشور استرالیا نتایج نشان داد که 84 % افراد معتقد بودند که در برابر محیط مسئولند، این افراد بیان کردند که رفتارشان را که شامل خرید است به خاطر مسائل محیطی اصلاح کرده اند (پلونسکی). در سال 1989 نیز طی مطالعاتی که در آمریکا انجام گرفت نتایج نشان داد که 49 % پاسخ دهندگاه به خاطر مسائل محیطی خرید شان را تغیر داده اند (باوی و سیل 1992). مطالعه اداره آمار استرالیا بر روی 16 هزار نفر نیز نشان می دهد که 75 % از افراد نسبت به مسائل محیطی دلواپس هستند (باکر 1996). آمار و ارقام فوق حاکی از آن است که مسائل محیطی و حفظ محیط زیست یکی از مهمترین معیارهایی است که مصرف کنندگان هنگام خرید آنرا مد نظر قرار می دهند، در نتیجه این موارد باعث شده است که مسائل محیطی وارد مفاهیم بازاریابی شده و رویکردی به نام بازاریابی سبز پدیدار شود.


3- بازاریابی سبز در مسیر تکامل

بازاریابی سبز تا کنون در مسیر تکامل خود مراحل متفاوتی را طی کرده است که هر مرحله و عصری دارای ویژگیهای خاصی بوده است و معمولا بنا به شرایط و نیازهای محیطی تغیر کرده و وارد عصر جدیدی شده است. بازاریابی سبز تا کنون سه عصر را طی کرده است که به شرح زیر می باشد:

3-1- عصر اول (بازاریابی سبز اکولوژیکی)

این عصر از نظر تاریخی سالهای دهه 60 و اوایل دهه 70 را در بر می‌گیرد. ویژگیهای عصر اول چنین بود که روی مشکلات محیطی خارجی مانند آلودگی هوا و... تمرکز کرده بود (پیتی،2001). همچنین صنایعی مانند خودروسازی، نفت و کشاورزی ـ شیمیایی بیشتر مورد بحث بود. در این مرحله بود که ارزشهای محیطی و اجتماعی وارد کسب و کار شد. رویکرد حل مشکل معمولاً یک راه حل پایانی بود هر چند که خود راه حل ممکن بود به افزایش هزینه منجر گردد. مثلاً بهینه‌سازی سوخت در خودرو توسط قوانین الزامی شد در نتیجه قیمت خودروها نیز افزایش یافت.

3-2- عصر دوم (بازاریابی سبز محیطی)

این مرحله از اواخر دهة 80 آغاز گردید و مفاهیمی نوین مانند فناوری پاک، پایداری، مصرف کننده سبز و مزیت رقابتی پدیدار شدند. به عنوان مثال فناوری پاک شامل طراحی مبتکرانه محصولات جدید و سیستم تولیدی بود به طوری که ضایعات و آلودگی در مرحله طراحی حذف گردند. مصرف کنندگان سبز در این عصر کسانی بودند که نمی‌خواستند کالایی مصرف کنند که:

سلامتی مصرف کنندگان یا دیگران را به خطر اندازد؛

هنگام تولید، استفاده یا تجزیه آن به محیط خسارت وارد شود؛

ضایعات غیر ضروری زیادی از طریق بسته‌بندی وارد محیط کند؛

برای حیوانات مضر باشد؛

تاثیر منفی روی سایر کشورها داشته باشد.

از طریق مزیت رقابتی نیز شرکت می‌توانست در موضع بهتری فعالیت کند. اگر تعداد زیادی مصرف کننده نگران محیط بودند شرکتها می‌توانستند با سازگاری محصولات خود با محیط از دیگر شرکتها متمایز شوند. بنابراین این رویکرد یک رابطة برد ـ برد بود که باعث می‌شد هم مصرف کننده به رفاه و نیاز خود برسد و هم شرکت از طریق فعالیتهای مناسب ضایعات و در نتیجه هزینه‌های خود را کاهش دهد.

تفاوت بارز بین عصر اول و دوم در این بود که عصر اول معمولاً روی صنایعی متمرکز می‌شد که تاثیر مستقیم روی محیط داشتند. اما بازاریابی محیطی تمامی روشهای تولیدی و خدماتی را نیز شامل می‌شود از جمله توریسم و…(پیتی،2001). براساس بازاریابی محیطی، کسب و کارها فقط یک زنجیرة ارزش که داده‌ها را به ستاده‌های بازار تبدیل می‌کنند نیستند بلکه سیستمی با ستاده‌های غیر بازاری مانند ضایعات و آلودگی هستند. بدین معنی که عصر نگرش کل گرایی و سیستمی را تقویت می‌کرد که به تقویت نگرشهای جهانی نسبت به محیط منجر شده است. مانند توجهات خاص به لایه ازون، گرم شدن کره زمین.

3-3- به سوی عصر سوم (بازاریابی سبز پایدار)

همزمان با تقاضاهای فراوان مردم و بالارفتن انتظارات آنها و سختگیری دولتها، دیگر عصر دوم قادر به پاسخگویی نبود. مباحثی مثل توسعه پایدار در حیطه اقتصاد تاثیر بسزایی روی علم بازاریابی گذاشت و عصر سوم را به سوی بازاریابی سبز پایدار پیش برد.

چالشهای بارز این عصر عبارت است از: آینده‌نگری، عدالت و برابری و تأکید بر نیازها. آینده‌نگری معتقد است بازاریابی سعی دارد به رضایت مشتریان و سودآوری سرمایه گذاران منجر باشد. همچنین دو عصر قبلی بازاریابی فقط بر نیاز مصرف کنندگان کنونی تأکید داشتند در حالی که طبق رویکرد بازاریابی سبز پایدار باید نیاز نسلهای بعدی را نیز ملاحظه کرد، بنابراین، اگر سیستم تولید و مصرف امروز ناپایدار باشد قدرت انتخاب نسل بعد از او گرفته خواهد شد. عدالت و برابری نیز تأکید دارد که هزینه‌ها و منافع در کشورهای توسعه یافته یکسان نیست (پیتی،2001).


4- بازاریابی سبز در ایران

حال که به مشکلات و مسائل زیست محیطی واقف شدیم و اینکه چرا بازاریابی و علوم تجاری نیز درگیر این مسائل شد باید ببینیم کشور ما ایران در این موارد چگونه است و چه وضعیتی درباره مسائل زیست محیطی و همچنین بازاریابی سبز دارد؟ و چه آینده ای پیش روی ماست و چه کارهایی باید بکنیم؟

از زمانهای بسیار دور در متون دینی و مذهبی و اشعار و نوشته های ادبی ایران همواره از حفظ و نگهداری محیط زیست به نیکی یاد شده و تخریب و آسیب رساندن به آن شدیدا مذمت شده است. اما تخريب محيط زيست و بهره‌برداري بيش از حد منابع در كشور ما نيز همانند بسياري از كشورهاي جهان در طي قرن گذشته، چشمگير بوده و تسريع در اين روند در سال 1335 منجر به تشكيل دستگاهي مستقل به نام كانون شكار ايران، با هدف حفظ نسل شكار و نظارت بر اجراي مقررات مربوط به آن شد.

در سال 1346 در پي تصويب قانون شكار و صيد، سازمان شكارباني و نظارت بر صيد جايگزين كانون فوق شد. بر اساس قانون اخير، سازمان شكارباني و نظارت بر صيد، مركب از وزيران كشاورزي، دارايي، ‌جنگ و شش نفر از اشخاص با صلاحيت بود. بر اساس ماده 6 قانون فوق، وظايف سازمان شكارباني و نظارت بر صيد از محدوده نظارت و اجراي مقررات ناظر بر شكار فراتر رفته و امور تحقيقاتي و مطالعاتي مربوط به حيات‌وحش كشور، تكثير و پرورش حيوانات وحشي و حفاظت از زيستگاه آنها و تعيين مناطقي به عنوان پارك وحش و موزه‌هاي جانورشناسي را نيز در بر گرفت.

در سال 1350 نام سازمان شكارباني و نظارت بر صيد به “سازمان حفاظت محيط زيست و نام شوراي‌عالي شكارباني و نظارت بر صيد به “شوراي‌عالي حفاظت محيط زيست تبديل شد و امور زيست‌محيطي از جمله پيشگيري از اقدامهاي زيانبار براي تعادل و تناسب محيط زيست نيز به اختيارات قبلي آن افزوده شد.

در سال 1353 پس از برپايي كنفرانس جهاني محيط زيست در استكهلم و با تصويب قانون حفاظت و بهسازي محيط زيست در 21 ماده، اين سازمان از اختيارات قانوني تازه‌اي برخوردار شد و از نظر تشكيلاتي نيز تا اندازه‌اي از ابعاد و كيفيت سازگار با ضرورتهاي برنامه‌هاي رشد و توسعه برخوردار شد.

بعد از انقلاب نیز طبق اصل پنجاهم قانون اساسی (حفاظت محیط زیست که نسل امروز و نسل های بعد باید در آن حیات اجتماعی روبه رشدی داشته باشند وظیفه عمومی تلقی می گردد از این رو فعالیت های اقتصادی و غیر آن که با آلودگی محیط زیست یا تخریب غیر قابل جبران آن ملازمه پیدا کند ممنوع است) از لزوم حفظ و نگهداری از محیط زیست بحث شده است، همچنین طبق اصل یکصد و بیست و چهارم که (رییس جمهور می تواند برای انجام وظایف قانونی خود معاونانی داشته باشد) معاون رییس جمهور و رییس سازمان محیط زیست متولی امور زیست محیطی و حفاظت از آنها می باشد. همچنین قوانین و مقررات موضوعه دیگری نیز طی این سالها تصویب و اجرایی شده است که دال بر حفاظت از محیط زیست بوده و در راستای رفع آسیب ها و تخریب های زیست محیطی می باشند.

اما حال در واقع با آنهمه توصیه های اخلاقی در متون ادبی و وجود قوانین چه وضعیتی بر کشور ما حاکم است؟ تا چه مقدار از این پتانسیل های استفاده شده است و در چه رده ای از امور زیست محیطی قرار داریم؟ آیا در وضع ایده آلی هستیم یا وضعیتی بحرانی بر محیط زیست ما مستولی است؟

با بروز مشکلات زیست محیطی و رشد هر چه بیشتر آنها در طی سالیان اخیر از جمله آلودگی شدید هوای شهرهای بزرگی همچون تهران، تبریز، اصفهان، شیراز و مشهد، پدیده بسیار مضر و خطرناک گرد و غبارها، آلودگی شدید رودخانه ها و سواحل دریاها، خشکسالی و مخصوصا خشک شدن دریاچه ارومیه، پیشروی صحراها در مناطق کویری، معضل بزرگ زباله های شهری که اغلب به صورت سنتی و با دفن در حاشیه شهرها انجام می شود، قطع درختان و نابودی جنگلها به منظور ساخت و ساز راهها و جاده ها و... و مشکلات دیگری که گریبانگیر محیط زیست شده است نهادها و مقامات مسئول به فکر چاره اندیشی و مقابله با آنها افتاده و اخیرا شاهد انجام کارهای مفیدی در این زمینه هستیم که می توان به برخی از آنها به شرح زیر اشاره کرد:

طرحهای تفکیک زباله در مبدا

ساخت و بهره برداری از کارخانه های بازیافت

تصویب و اجرای قوانین مربوط به استانداردهای آلایندگی خودروها و کارخانجات

ایجاد مناطق محافظت شده

اجباری کردن برچسب انرژی و نظارت بر مصرف سوخت

البته این طرحها در گروه دولتی بوده و در کنار آن با بوجود آمدن پدیده مسئولیت اجتماعی و بازاریابی سبز بخش خصوصی و نهادهای غیر دولتی (NGO) نیز وارد این مقوله شده اند و به یاری دولتمردان آمده اند تا هم خود از قافله سرعت روز افزون پیشرفت این علم عقب نمانند و هم مقداری از مسئولیت خویش در مقابل طبیعت و محیط زیستی را که با استفاده از آن رشد و پیشرفت می کنند را انجام دهند، به همین منظور شاهد هستیم که علاوه بر قوانین دولتی خود موسسات تولیدی نیز در امر محیط زیست پیشقدم می شوند برای مثال شرکتهای خودروسازی در ارتقا استانداردهای مصرف سوخت و میزان آلایندگی تلاش می کنند و در تبلیغات نیز خود را حامی محیط زیست معرفی می کنند، یا شرکتهای تولید ظروف یکبار مصرف و برخی ظروف و لوازم دیگر به جای استفاده از مواد پلاستیکی که تجزیه ناپذیر بوده و سالیان سال طبیعت را آلوده می کنند از مواد قابل بازیافت و تجزیه استفاده می کنند، یا شاهد ساخت وسایل سبزی همچون مداد روزنامه ای هستیم که در تبلیغات خویش عنوان می کند مواد اولیه خویش را از کاغذهای بازیافتی و روزنامه های باطله قرار داده است و سعی در جلوگیری از آسیب رسانی به درختان و جنگلها را دارد.

با تمام این تفاسیر و انجام این کارها اعم از دولتی و غیر دولتی آیا مشکلات رفع شده است و می توان بدون دغدغه محیط زیست به زندگی ادامه داد؟ یا هنوز راه فراوانی باقی مانده است که باید طی شود ؟ آری ما آگاه شدیم که دنیا عوض شده است و امروزه دیگر نمی توان بدون توجه به مسائل زیست محیطی به روند رشد و توسعه پرداخت و تنها پیشرفت در زمینه صنعتی کافی نیست و در کنار آن باید به صنایع پاک و محیط زیستی عاری از آلودگی نیز توجه شود، اما این کافی نیست و سرعت فعلی جوابگوی مشکلاتی که در قرن حاضر ایجاد شده است نیست و باید شتاب فعالیتها را بالا برد مخصوصا اینکه تا کنون تنها بخش دولتی در این زمینه فعالیت کرده و بخش کوچکی نیز از بخش خصوصی به جهت قوانین دولتی و بعضا رقابت های تجاری در این زمینه وارد گشته اند اما همچنان عموم مردم از این فعالیتها به دور بوده و در ان سهیم نیستند، به همین منظور طی تحقیقی که ضمیمه این مقاله می باشد وضعیت بازاریابی سبز را در ایران مورد بررسی قرار دادیم که نتایجی بسیار غیر قابل پیش بینی و البته قابل تامل به دست آمد که دقت در آنها می تواند راهگشای بسیار خوبی برای آینده ما در این زمینه باشد. این تحقیق پتانسیل ها و چالشهای اساسی که امروز بازاریابی سبز و محیط زیست ایران با آن مواجه هستند را نشان می دهد که به آنها اشاره می کنیم.


5- پتانسیل ها و چالشهای بازاریابی سبز در ایران

همانطور که گفته شد طی تحقیق انجام شده در یک محیط دانشگاهی نتایج قابل توجهی در رابطه با فعالیتهای انجام شده در زمینه بازاریابی سبز در سالیان اخیر و نتایج آن در ایران به دست آمده که بسیار قابل تامل بوده و می توان با توجه به آنها نکات بسیار مهمی را کسب کرده و از آن در برنامه ریزی و ادامه فعالیتهای آینده استفاده نمود. نتایج کلی این تحقیق در ضمیمه همین مقاله قرار دارد و در این بخش به موارد مهم آن که نشان دهنده ضعف و قوت های بازاریابی سبز و به عبارتی پتانسیل ها و چالشهای پیش روی این حوزه است اشاره می کنیم:

در ابتدای امر باید ببینیم مردم ایران با توجه به آموزه های دینی و اخلاقی و موارد بسیار زیاد در متون ادبی چه دیدی نسبت به محیط زیست داشته و در رابطه با آن چگونه فکر می کنند؟ طی چندین سوال در این تحقیق نگرش به محیط زیست توسط پاسخگویان سنجیده شده که همانطور که قابل پیش بینی بود و با زمینه های ادبی، تاریخی گفته شده همخوانی فراوانی داشت در جواب به سوال (به مسائل محیط زیست و حفظ و نگهداری آن چه میزان علاقه دارید؟) 50 % جواب خیلی زیاد و 75/38 % نیز جواب زیاد داده اند که گویای علاقه بسیار زیاد به حفظ و نگهداری محیط زیست در بین مردمان ایران می باشد، جالب توجه اینکه هیچ پاسخی به گزینه خیلی کم داده نشده و کم نیز تنها 25/1 % رای آورده است. این یکی از پتانسیل های بسیار بالای کشور در زمینه محیط زیست می باشد که مردمانی علاقه مند به این امر داشته و می توان روی همکاری و هر گونه مساعدت آنها در این امر حساب نمود. درجواب سوال دیگری (در خرید کالاهای مورد نیاز تا چه اندازه به رعایت اصول زیست محیطی دقت میکنید؟) نیز که نشانگر میزان توجه به مسائل محیطی در امور تجاری و اقتصادی است باز هم شاهد جواب بسیار مناسبی از سوی پاسخ دهندگان بودیم که 75/23 % از پاسخها گزینه زیاد و 5/47 % نیز متوسط بود در حالیکه تنها 75/18 % به گزینه کم و 75/3 % به خیلی کم رای داده اند که باز هم شاهد هستیم که 5/77 % از پاسخ دهندگان متوسط و بیشتر در موقع خرید به مناسب و سبز بودن محصولات توجه دارند که این امر می تواند شرکتها و کارخانجات را در تولید چنین محصولاتی امیدوار نماید. اما از مهمترین گزینه ها که بسیار بر برنامه ریزی و تصمیم گیری شرکتها می تواند تاثیر گذار باشد سوال (اگر بدانید کارخانه ای در تولیدات و فعالیت های خویش به امور زیست محیطی اهمیت می دهد و یا بالعکس تا چه اندازه بر انتخاب کالای ان کارخانه توسط شما تاثیر میگذارد؟) است که نشان می دهد مردم کشور و مخصوصا مصرف کنندگان چه میزان توجهی به رعایت مسائل اجتماعی از سوی تولیدی ها داشته و چه میزان در تشویق یا تنبیه آنها (خرید یا عدم خرید) آمادگی دارند، در پاسخ به این سوال 25/26 % از پاسخ دهندگان به خیلی زیاد و 25/41 % به زیاد اشاره کرده اند که نشانگر حساسیت آنها بر رعایت مسائل زیست محیطی توسط شرکتها می باشد و زنگ خطری است برای هر شرکت و کارخانه ای که امروزه دیگر مردم آمادگی دارند هر محصول مناسبی را خریداری و محصولات مضر به طبیعت را از رده خارج نمایند. طی سوالی دیگر (فکر میکنید چنین اموری (بازیافت - محصولات سبز - ساخت کالاهای قابل تجزیه - فرهنگسازی و...) تا چه اندازه در حفظ محیط زیست موثر میباشند؟) نظر پاسخگویان در رابطه با برخی موارد بازاریابی سبز پرسیده شده و اینکه تا چه اندازه آنها را در حفظ و نگهداری محیط سبز موثر می دانند ؟ همانطور که می دانید تا به موضوعی عقیده نباشد کمتر تلاشی در جهت انجام آن صورت می گیرد و یقینا اگر مردم فکر کنند که این امور تاثیری در حفظ و نگهداری محیط زیست نداشته و یا مثبت نمی باشد یاری و کمکی در جهت آن نکرده و حتی در شرایطی با آن به مقابله نیز می پردازند، اما همانند موارد قبلی در این مورد نیز پاسخگویان نظر بسیار مثبتی بر انجام این امور داشته و نتیجه جالب و قابل قبولی ارائه کرده اند چنانکه 65 % رای خیلی زیاد و 5/32 % رای زیاد نشانگر میزان اعتقاد پاسخ دهنده ها به مثبت بودن این امور است که به همین میزان می توان بر روی کمک و همکاری آنها در این امور حساب کرد. اینها نمونه های کوچکی بود از پتانسیل بسیار عظیم در کشور برای اجرای طرحها و پروژه های سبز که یقینا همراهی و یاری مردمی را از هر جهت در پی خواهد داشت و هشداری بود بر تمامی افراد و شرکتهایی که هنوز متوجه وضعیت نشده و طبق روال قبلی تنها به فکر مسائل مالی شرکت بوده و سعی در رفع مشکلات عنوان شده ندارند و محیط زیست را تنها منبعی برای رشد و توسعه خویش حساب می کنند.

حال که با ظرفیت های عظیم مردمی در حمایت از بازاریابی سبز و مسائل زیست محیطی آشنا شدیم ببینیم چرا کشور ما همچنان دارای مشکلات زیادی است و در این زمینه به رشد قابل توجهی دست نیافته است و چالش های پیش روی ما چیست؟

در سوالی از پاسخگویان (با عبارات بازاریابی سبز، برندینگ سبز، محصولات سبز و... چقدر اشنایی دارید؟) خواسته شده است میزان آشنایی خویش با بازاریابی سبز و محصولات سبز را بیان کنند که متاسفانه شاهد وضعیت نامساعدی بودیم و همچنان که قابل پیش بینی نیز بود گزینه های زیاد و خیلی زیاد روی هم 5/2 % رای آورده و متاسفانه 5/47 % رای خیلی کم را شاهد بودیم و کلا پاسخها به کم و خیلی کم متمایل بود که نشان از آگاهی بسیار پایین از روند رو به رشد این علم در سالهای اخیر در بین پاسخگویان می باشد، نگرانی وقتی بیشتر می شود که بدانیم این تحقیق در بین جمعیت دانشگاهی بوده که اهل مطالعه و تحقیق می باشند و معمولا بیشتر و زودتر از مسائل روز جهانی آگاهی می یابند و یقینا نتیجه در بین عموم مردم از این نیز نا امید کننده تر خواهد بود. چرا با وجود گذشت چندین سال از آغاز نهضت بازاریابی سبز و توجه به امور اجتماعی و زیست محیطی همچنان میزان آگاهی در کشور ما پایین است؟ در سوال (به نظر شما طی سالهای اخیر چه مقدار تبلیغات و فرهنگسازی در راستای حمایت از محیط زیست و امور مربوط به ان انجام شده است؟) علت این امر پیدا شده است چنانکه در جواب به این سوال تنها 5/2 درصد خیلی زیاد و 5/7 % زیاد گفته و در مقابل 35 % متوسط و 35 % به گزینه کم پاسخ داده اند و بدتر آنکه 20 % نیز به گزینه خیلی کم پاسخ داده اند که نشان از کم کاری و ضعف بسیار مفرط در زمینه آگاه سازی مردم از این امر در سالهای اخیر می باشد، همانطور که مستحضر هستید هر کار و فعالیتی هر چند بسیار مفید و مناسب نیز باشد در صورت عدم اطلاع رسانی مناسب بدون نتیجه خواهد بود و در همان مراحل اولیه محکوم به شکست خواهد شد پس به جاست که نهادهای مربوط و مسئولین امر با دقت و توجه بسیار بیشتر به این امر در آینده سعی در آگاه سازی بیشتر عموم مردم با این موارد نمایند. علاوه بر عدم اطلاع از آغاز نهضت بازاریابی سبز و همچنین ضعف اطلاع رسانی در این زمینه یکی دیگر از چالشهای بسیار بزرگی که در کشور ما برخلاف کشورهای پیشرو در این امر موجود می باشد نبود دقت و توجه به برنامه های مردمی و گروهی زیست محیطی می باشد، آنچنان که در سوال (در برنامه های حمایت از محیط زیست ترتیب داده شده توسط دولت، نهادها، گروههای زیست محیطی و... چه میزان مشارکت دارید؟) از میزان مشارکت در چنین برنامه هایی پرسیده شده است که در جواب شاهد 75/33 % رای به گزینه کم و 25/36 % به گزینه خیلی کم هستیم، شاید در نگاه اول و بدون توجه به سایر سوالات عنوان شود که مردم تمایلی به این امور ندارند ولی با در نظر گرفتن میزان علاقه بسیار بالای پاسخ دهندگان به امور زیست محیطی می توان نتیجه گرفت که عدم شرکت در برنامه های زیست محیطی نه از روی بی علاقگی که از روی کمبود چنین برنامه هایی می باشد و باید نهادهای دولتی و خصوصی و سازمان های غیر دولتی بیش از پیش اهتمام خویش را در این زمینه بیشتر کنند و زمینه حضور مردم در برنامه های زیست محیطی را فراهم نمایند. یکی دیگر از سوالهای تحقیق (به نظر شما با توجه به اولویت قیمت و اهداف اقتصادی در تولیدی ها انها تا چه میزان فعالیت داوطلبانه برای امور زیست محیطی انجام میدهند؟) بوده است که نشان از اعتماد مردم به شرکتها و کارخانجات داشته و می تواند راهگشای بسیاری از امور و پاسخگوی بسیاری از مشکلات باشد که باز هم به دلیل مشکلاتی اعم از تجربه تاریخی مردم از چنین بنگاههایی که تنها به فکر منافع خویش می باشند و همچنین ضعف اطلاع رسانی که قبلا نیز عنوان شد شاهد هستیم که 75/43 % به گزینه کم و 25/21 % خیلی کم رای داده اند که نشانگر جو بی اعتمادی در بین مردم به تولید کنندگان می باشد که باید در راستای رفع و زدودن آن از ذهن مردم با انجام امور مناسب و اطلاع رسانی تلاش کرد.

در نهایت طی سوالی که میزان مسئولیت هر بخشی را در مورد بازاریابی سبز نشان می دهد از پاسخ دهنده ها پرسیده شده است (کدامیک از گزینه های زیر مسئولیت و تاثیر گذاری بیشتری بر حفاظت از محیط زیست دارد؟) که در جواب گزینه مردم با 5/32 % بیشترین مسئولیت و تاثیر گذاری را در امر بازاریابی سبز داشته است ولی آیا مردم به تنهایی می تواند از عهده این مسئولیت برآید؟ مردمی که آگاهی اولیه ندارد و حتی با عباراتی چون بازاریابی سبز و محصول سبز و برندینگ سبز آشنایی ندارد؟ و اینجاست که مسئولیت رسانه ها که 7/28 % رای را به خود اختصاص داده است و دولت که 3/25 % رای کسب کرده نمود بیشتری پیدا می کند و به عنوان پشتیبانی کننده و نشان دهنده راه مناسب به مردم جایگاه خود را می یابند. بله این درست است که مردم به عنوان مصرف کنندگان محصول، خریداران، مرتبطین مستقیم با محیط زیست و طبیعت، صاحبان صنایع و... در صف اول حفاظت از محیط زیست قرار دارند ولی باید در این زمینه آموزش های لازم و آگاهی های اولیه را به دست آورند و این مهمترین وظیفه دولتها و رسانه ها است که با اطلاع رسانی صحیح و به موقع مردم را برای انجام این امور آماده سازند. به عنوان نمودی بسیار بارز از عدم اطلاع رسانی و ضعف در آگاه سازی مردم از فعالیتهای بازاریابی سبز و امور انجام شده در سالهای اخیر می توان به تنها سوال باز این تحقیق اشاره کرد که در آن از پاسخ دهندگان پرسش شده است که در اطراف خود چه نمونه هایی از بازاریابی سبز و امور مربوط به حفاظت از محیط زیست ملاحظه کرده اند که متاسفانه به جز نفراتی معدودی که به ظروف یکبار مصرف قابل تجزیه اشاره کرده اند بقیه ابراز بی اطلاعی و عدم مشاهده موارد مشابه نموده اند که شدیدا ضعف اطلاع رسانی را رسانده و ما را به تامل بیش از حد در این بخش وا می دارد.

در این گفتار تعدادی از پتانسیل ها و چالش های پیش روی بازاریابی سبز در ایران با توجه به تحقیق انجام گرفته را مورد بررسی قرار داده و علل آینده مناسب پیش روی بازاریابی سبز در ایران و همچنین تهدیدهای موجود در این زمینه را عنوان کردیم که یقینا توجه به آنها می تواند چراغی روشن برای آینده این علم بوده و ما را در این راه یاری نماید.


6- نتیجه گیری

محيط زيست دردنياي امروز، امري تفكيك ناپذير از همه حوزه هاي فعاليت انساني،اعم از سياست، اقتصاد، امنيت، فرهنگ و... است. تاثيرات زيست محيطي به سبب محدوديت منابع در جهان و غيرقابل تجديد بودن بسياري از آنها، ديگر محدود به داخل مرزهاي كشور نمي باشد و دولتها نمي‌توانند به آزادي گذشته و مستقلاً درخصوص بهره برداري از منابع داخل مرزهاي خود تصميم‌گيري نمايند چرا كه آثار و طبعات اين تصميم‌گيريها به ديگر مردم جهان نيز باز خواهد گشت.

امنيت جهاني و طبيعتاً امنيت ملي كشورها مقوله‌اي است كه ديگر نمي‌توان حصول آن را بدون توجه به مسائل زيست محيطي تصور نمود و دراين راستا مسلماً كشورهايي ازامنيت بالاتر برخوردارند كه مشكلات زيست محيطي كمتري داشته و از حوزه مناقشات زيست محيطي منطقه‌اي و جهاني حداكثر فاصله ممكن را احراز نمايند.

كشور ايران، يكي از غني‌ترين نقاط جهان از حيث تنوع زيستي و اقليمي و برخورداري از منابع طبيعي و معدني در جهان بشمار مي‌آيد و مديريت صحيح منابع تجديدپذير و بهره برداري خردمندانه از اين منابع و نيز منابع غير قابل تجديد كشور اساسي‌ترين اصل در تبديل ايران به يكي از قدرتهاي اقتصادي و سياسي در عرصه بين‌الملل در آينده نه چندان دور خواهد بود.

و همچنان که مورد توجه قرار دادیم کشور ایران دارای نقاط قوت و پتانسیل های بسیار زیادی در زمینه محیط زیست و حفاظت از آن و مردمانی مشتاق در جهت انجام برنامه های بازاریابی سبز و زیست محیطی می باشد و خوب زمانی همراه با سایر کشورهای جهان وارد این مقوله شده و این طرحها در آن آغاز گشته است تنها باید به مشکلات و چالشهای پیش رو بیشتر و بهتر دقت شود و با رفع آنها شتاب این امور را بیشتر کنیم و هر چه سریعتر به نقاط بهتر و ایده الی در زمینه های زیست محیطی برسیم که یقینا با همت کارشناسان و مسئولین امر و مردمانی سرشار از عشق و معرفت به محیط زیست و طبیعتی پاک دور از دسترس نیست و تنها باید اطلاع رسانی و آگاهی ها را بالا برده و زمینه های حضور کلان مردم در این امور را فراهم سازیم.

حکایت مدیریتی (قورباغه و آب جوش)


اگر قورباغه‌ای را به همراه مقداری از آبی كه در آن زندگی می كند در ظرفی بريزيد و آب را به آرامی گرم كنيد خواهيد ديد كه قورباغه به گرم شدن آب عكس‌العملي نشان نمي‌دهد تا آن كه آب جوش مي‌آيد و قورباغه مي‌ميرد.

دليل اين رفتار اين است كه قورباغه يك حيوان خونسرد است و دماي بدن خود را با تغييرات تدريجي دماي محيط تطبيق مي‌دهد.

اگر قورباغه ديگري را بگيريد و در ظرف آبي كه اختلاف دماي قابل ملاحظه‌اي با دماي بدن قورباغه دارد اما براي آن قابل تحمل است، بياندازيد خواهيد ديد كه به سرعت به بيرون مي‌جهد چرا كه نمي‌تواند اين تغيير دما را تحمل كند.


شرح حكايت

مديراني كه به محيط و تغييرات آن توجه ندارند مانند قورباغه عمل خواهند كرد. اين مديران روند و تغييرات تدريجي را شناسايي نمي‌كنند و بنابراين در زمان لازم استراتژي مناسب را اتخاذ نمي‌كنند زيرا خود را براي آن شرايط تغيير كرده آماده نكرده‌اند.

از طرف ديگر اين مديران ظرفيت تحمل خيلي از تغييرات محيطي ناگهاني را ندارند و بنابراين به آن تغييرات به درستي عكس‌العمل نشان نمي‌دهند.

به بيان ديگر اين مديران استراتژيك عمل نمي‌كنند و از فرصت‌ها و تهديدها به درستي بهره نمي‌برند.

فقط مدیران بخوانند و بدانند که چه مدیرانی موفق ترند؟



پژوهش‌های جدید حاکی از آن است که مدیران زورگو که به کارمندان خود زور گفته و پرخاش می‌کنند، بیشتر از رقبای خود از موفقیت کاری لذت می‌برند؛ چرا که مردم تحت تاثیر برتری آنها قرار می‌گیرند.

محققان دانشگاه بریتیش کلمبیا دریافتند که مردم پرخاشجو از تاثیر بیشتری بر روی دیگران برخوردار بوده و براحتی و سریع از میان یک جمع انتخاب می شوند.

در یک پژوهش دو بخشی، 200 شرکت‌کننده یک موضوع حل مشکل را در گروههای کوچکی انجام داده و فعالیت آنها فیلمبرداری شد. همچنین داوطلبان میزان تسلط، نفوذ و تاثیر یکدیگر و همچنین خود را در این زمان رتبه‌بندی می‌کردند.

محققان نفوذ را به عنوان شکل مهارت و شایستگی و تسلط را به عنوان داشتن توانایی برای تحمیل ایده‌ها بر افراد دیگر از طریق پرخاشگری و ارعاب تعریف کردند.

نتایج نشان داد آن دسته از افرادی که مسلط تر یا با نفوذتر بودند، از تاثیر بیشتری بر روی کار برخوردار بوده و در نزد دیگر شرکت‌کنندگان به عنوان مهره تاثیرگذارتر توصیف می‌شوند.

در بخش دوم، 60 شرکت کننده دیگر که به یک دستگاه پیگیری نگاه مجهز بودند، به تمام 120 ثانیه از فیلمهای کوتاه از تعاملات گروه اول نگاه کردند.

محققان دریافتند که این شرکت‌کنندگان به شکل چشمگیرتری بیشتر به افراد مسلط‌تر و با نفوذتر نگاه می‌کردند که این امر نشان دهنده سطح تاثیر بالای آنها بود.

این پژوهش همچنین نشان داد در حالیکه این شرکت‌کنندگان رهبران با نفوذ را ترجیح می‌دهند، به احتمال بیشتر این گونه رهبری را برای خود انتخاب کرده و در مقابل آنها رفتار بخشنده‌تری دارند.

از سوی دیگر، ارزش نفوذ و اعتبار تنها با ظهور شایسته سالاری در جامعه افزایش یافته است.

به گفته محققان، تنها دو راه برای رهبری موفق گروه‌ها وجود دارد که یکی تحت تاثیر قرار دادن مردم با مهارتها یا با تسلط بر آنها است.

این پژوهش در مجله Personality and Social Psychology منتشر شده است.

تصاویر مدیریت (نظام پیشنهادات ، انتقادات)

سلام

متاسفانه اینم وضعیت نظام پیشنهادات و انتقادات در برخی شرکتها و موسسات میباشد:


تصاویر مدیریتی (بررسی منابع)

سلام

اینم تصویری عالی در راستای موارد مدیریتی هست . نشون میده که بعضی مواقع ما کارهای خوبی رو اغاز میکنیم ولی بدون بررسی منابع در دسترس که باعث میشه اولا کارمون به نتیجه نرسه در ثانی منابع نیز از دست بره . همیشه در یاد داشته باشیم که قبل از اغاز کاری بررسی دقیق منابع رو انجام بدیم .

کارراهه یا توسعۀ مسیر شغلی

سلام
اینم مقاله ای درباره کارراهه از وبلاگ مدیریت اموزشی (http://modiryat-amoozeshy.blogfa.com/) . حالا اینو درباره مفهوم کارراهه داشته باشید تا بعدا در مطلبی از خودم توضیح بدم هدفم از نوشتن این چی بود و به چه نتایجی میخواستم ازش برسم



مقدمه

جو رقابـتی امـروز ، مؤسسات را مجبـور کـرده است تـا بـه سازمـانـدهی مـجدد و کـوچک سازی تـشکیـلات خود بپـردازند که بـه ناچار منجر به سلسله مراتب کوتاه تر و فرصتهای شغلی کمتر برای کارکنان می شود . همچنین مؤسسات زیـر فشار هستند ، زیـرا یـا بـاید بهره وری خود را افزایش دهند و یـا بپذیرند کـه شرکت بـزرگی آنها را تصاحب کند . پیدایش فن آوری های نوین نیز کارکنان را وادار می کند تـا بر مـهارتهای خود بـیـفزایـنـد و از خطر از دست دادن شغل نجات یابند .

از دیگر سو ، امـروزه ارزشهای کارکنان نیـز دگرگون شده است . آنـان خودشکوفایی بیشتری از شغل خود انتظار دارنـد و مایـلند در برنامه ریـزی مسیر شغلی خود نقش داشته باشند . آنـان درپی فرصتهایی بـرای رشد شغلی خود هستند و می خواهند دانش و مهارتهای خود را افـزایـش دهند . همچنین خواهان زنـدگی متـعادلی هستند که همراه با ارزشهایی نظیر کار ، خانواده و فراغت باشد .

تـغییرات رخ داده در محیـط کسب و کار منـجر بـه تغییر تأکیدات بسیاری از مفاهیم و حتی در پارادایم های موجود شده است . امروزه مدیریت بـر کارراهۀ شغلی افراد دیگر بـر عهدۀ سازمانها نیست بلکه این کارکنان هستند که در هر سطحی می بایست بر کارراهه شغلی خود مدیریت نموده و در این میان زمینۀ ایجاد انگیزش درونی را نیز برای خود فراهم کنند . اما براستی کارراهه شغلی چیست ؟

تعریف کارراهه یا توسعه مسیر شغلی

تعاریف مختلفی از کارراهه ارائه شده است که در ادامه به سه تعریف اشاره می کنیم :

تعریف اول : مجموعه ای از مشاغل که یک فرد در طی مسیر زندگی اش در پیش می گیرد . ( سید جوادین ، رضا ، 1388 ، ص307 )

تعریف دوم : مجموعه ای از پستها ، نقشها ، فعالیتها و تجربیات کاری یک فرد در طول سالیان اشتغال وی .

تعریف سوم : مجموعه ای از تجربیات مرتبط با شغل یک فرد در خلال زندگی کاری وی .

در این تعریف واژۀ مجموعه نشان دهندۀ این است که فرد در طول زندگی کاری خود بیش از یک نقش یا پست را تجربه می نـمایـد . واژۀ تجربیات نـشان دهندۀ ابعاد ذهنی کارراهه علاوه بـر ابعاد عینی آن است . واژۀ مرتبط بـا شغل یـک فرد در بـرگیـرنـدۀ مفاهیمی چون آمـوزشهای حین کـار ، کـارهای داوطلبـانه و حتی بـیـکـاری فـرد نـیـز می شود .

به طور کلی می تـوان گفت کارراهه شامل آموزشها ؛ اهداف ؛ امیدها ؛ آرزوها و احساساتی است که با نقشها و مشاغلی که فرد در طول زندگی کاری اش بر عهده می گیرد بـه کار می رود . یک کارراهه در معنـای وسیع آن شامل کارهای غیرپرداختی مثل فعالیتهای داوطلبانه نیز می شود .این تعاریف نشان می دهند که کلیۀ مشاغل دارای کارراهه هستند و نه تنها مشاغل مدیریتی .

 

تاریخچۀ کارراهه

تـوسعۀ مسیر شغلی مقولۀ جدیدی نیـست و از زمان ظهور جنبش نیروی انـسانی بـا سازمـان و نیروی انسانی درآمیخته است . مـراحل تحول تـاریخی توسعۀ مسیر شغلی در سازمانها را می تـوان بـه صورت زیر دسته بندی کرد :

مرحلۀ اول ) توسعه به عنوان برنامه ریزی مسیر شغلی :

ایـن مـرحله از زمان ظهور جنبش نـیـروی انـسانی تـا پـایـان دهـۀ شصت میـلادی را در بـرمی گـیـرد .در این زمان برنامه هایی جهت ارائۀ مشورتهای توسعه مسیر شغلی و خدمات پشتیبانی از کارکنان تهیه می شد . کارکنان از ایـن بـرنـامه ها استقبال کرده و آن را مفیـد ، آموزنده و انگیـزاننده می دانـستـنـد ولی از پشتیـبـانی لازم برای رسیدن به اهداف برخوردار نبودند . مدیران بدون اینکه نقش روشنی در این فرایند داشته باشند به این برنامه ها مشکوک بـودنـد . بـه نـظر آنـان ، اهداف کارکنان متـمرکز بـر حرکت و تـغییر مـسیر شغلی بـوده و ایـن امـر ثـبـات گروههای کاری را بـه خطر می انـداخت . از سوی دیگر هیچگونه فرایـند سازمانی کـه ایـن طرح ها را عملی کند وجود نداشت . نتیجه این بود که برنامه های تهیه شده برای توسعۀ مسیر شغلی ، اثرات لازم را برای سازمانها نداشت .

مرحلۀ دوم ) توسعه با حمایت مدیران :

بـه مرور اهمیت بـرنـامه های تـوسعۀ مسیرشغلی بـرای مدیران روشن شد و مدیـران بیشتر از پیش درگیـر ایـن بـرنـامه ها می شدنـد . سازمان ها از مدیران خود می خواستند که به هدایت و راهنمایی توسعۀ مسیر شغلی کارکنان بپردازند . مـدیران بـرای ایـن کار آموزش می دیـدنـد ولی همچنان اهداف مشخصی نـداشتند . هیـچ نوع پـاسخگویی منـاسبی در ایـن زمینه وجود نـداشت . نتایج دلخواه از بـرنامه های تـوسعۀ مـسیـر شغلی بـدست نمی آمد . پیگیری و پیشرفت بـه نـدرت حاصل می شد و بـرنامه هدایت مسیر شغلی کارکنان از اولویت چندانی نـزد مدیران بـرخوردار نبـود . در نتیجه در ایـن مرحله نیـز مانند مرحلۀ نخست بیشتر بـرنـامه های تـوسعه مـسیر شغلی کوتاه مدت بودند و اثرسازمانی چندانی نداشتند .

مرحلۀ سوم ) توسعۀ استراتژیک

مرحلۀ سوم از سالهای میانی دهۀ نود که بیش از پیش اهمیت موضوع توسعه مسیر شغلی مشخص شده بود آغاز شد . در این مرحله توسعه مسیر شغلی سازمانی پیشرفت کرد و تبدیل به توسعۀ استراتژیک شد . در این دوره پـاسخ بـه این سؤال که چرا نیاز بـه توسعه مسیر شغلی وجود دارد ، بـه تدریج روشن شد . توسعه مسیر شغلی بـه طور اجتناب نـاپذیری بـا استراتژی کسب و کـار سازمان ارتباط یـافت . مدیـران نیز همکاری بیشتری با بـرنـامه های تـوسعه استـراتژیک داشتند . آنها بـا ایـن همکاری می خواستند مطمئن شونـد کـه تـوسعه مسیـر شغلی کارکنان در ارتباط با اهداف و نیازهای سازمان است . بـخشی از وظایف مدیران ارائۀ راهنمایی های مؤثر و پشتیبانی فعال بـرای توسعۀ استعدادها و نیروهای بـالقوۀ کارکنان تعیین شد . در نتیجه توسعه مسیر شغلی استراتژیک ، تبدیل به کلید موفقیت رقابتی سازمان و گروههای کاری شد .

با تبدیل توسعۀ مسیر شغلی به توسعه استراتژیک ، بایستی بروز تغییراتی را در این مفهوم بپذیریم . از جمله :

1 – تا به امروز اهداف مسیر شغلی بـه عنوان آمال و آرزوهای شغلی بیان شده است ولی در محیطهای تجاری متغیر امروزی ، شغل ها بـه سرعت فـاقد استفاده می شوند . بنابراین توسعه می بایست بـر شناخت و کسب شایستگی های مرتبط با چالش های فعلی و آتی کسب و کار تمرکز کند .

2 – به صورت سنتی حرکت در راستـای توسعۀ مسیر شغلی بـه عنوان موفقیت شغلی تعریف شده است ولی در محیـط های تـجاری متـغیـر امروزی ، مفاهیم مدیـریـت کیفیت جامع و سازمان یـادگیـرنـده ، نشان داده اند که شاخص های موفقیت ، بهبود و یادگیری مستمر است و مشاغل ، ابزاری برای این هدف ها هستند .

3 – اغلب اوقـات بـرنـامـه ریـزی مـسیـر شغلی صرفاً در مورد افراد بـوده است ، در حالی کـه تـوسعۀ قابـلـیـت و شایـستگی سازمـانی مهمتر از تـوسعـۀ فردی است . بـنـابـرایـن تـوسعۀ مسیر شغلی فـردی موفـق ، در بـطن سازمان و گروه کاری رخ می دهد .

4 – تـا امروز فرایند تـوسعه نیروی انسانی دربـارۀ ایجاد تناسب صحیح میان افـراد و شغل آنها بـوده است ولی با تبدیل شدن تـوسعه مسیر شغلی بـه توسعۀ استراتژیک ، هدفی بزرگ و جدید از توسعۀ منابع انسانی طراحی و اجرا می شود که می تواند استراتژی سازمانی را منعطف کرده و پشتیبانی کند .

5 – قرن بیست و یکم در روند و توسعۀ خود نیاز با نگرشی سیستمی دارد .

6 – بـا تبدیل تـوسعه مسیر شغلی بـه تـوسعه استراتـژیک ، همۀ افراد در ایـن زمینه مسئولیت پـیـدا می کنند . کـارکنان نیاز دارنـد تا مسئولیت های بیشتری را نسبت بـه گذشته در قبـال تـوسعۀ خود تـقـبـل کنند . آنها بـایـد اولویت های سازمانی را درک کنند و بـدانند که چه چیزی آنها را بـه پیش می راند و مدیران نیز باید نقش کلیدی در ایجاد فرایندها و فرهنگها برای حمایت از توسعۀ استراتژیک ایفا کنند .

 

توسعۀ مسیر شغلی

مفهوم توسعه مسیر شغلی را براساس دو بخش بررسی می کنیم :

الف ) بـرنـامه ریـزی مسیر شغلی : فرایندی است کـه در آن کارکنان ، علایق ؛ ارزش ها ؛ نقاط قوت و ضعف خود را بررسی نموده و فرصتها و تهدیدات موجود کاری خود را می شناسند و بر اساس اهداف ، کارراهۀ شغلی خود را تنـظیم کـرده و در گـامهای بـعدی استـراتـژی هایی بـه مـنـظور کسب اهداف از پیش تعیین شده طراحی می کنند .

ب ) مدیریت مسیر شغلی : مدیریت مسیر شغلی بیشتر بـر برنامه ها و فعالیتهایی کـه توسط سازمان انجام می گیـرد تـأکید می کند . مـدیـریـت سازمان ، طرحهای مسیر تـرقی کارمندان را بـا نیـازهای سازمانی مطابقت می دهـد و طرحهایی را کـه بـه یک سری اهداف مشترک دست می یـابـنـد اجرا می کـنـد . همچنین مـدیـریـت سازمان اطلاعاتی را دربـارۀ پستهای خالی بـرای کـارکنان فـراهم می آورد و مـشورتهایی را بـه کـارکـنـان دربـارۀ مسیـر شغلی شان ارائه می دهد . عملکرد کـارکنان و استـعـداد بـالـقـوۀ آنها ارزیـابی می شود و بـرنـامـه های آموزشی و تحصیلی مورد حمایت مدیریت قرار می گیرد .

نبود مدیریت مسیر شغلی عوارض زیر را برای سازمان و کارکنان به دنبال خواهد داشت :

1 – کمبود نیروی انسانی متخصص در سازمان .

2 – تعهد کم نیروی انسانی به سازمان .

3 – عدم اثربخشی منابع صرف شده جهت آموزش و توسعۀ نیروی انسانی .

4 – استیصال کارکنان .

5 – احساس بی ارزشی کارکنان برای سازمان خود .

6 – احساس استیصال کارکنان در یـافتن شغل جدید بـه دلیل سازماندهی های مجدد ، ادغامها یا کوچک سازی سازمانها .

 

انگیزش و مدیریت بر کارراهۀ شغلی

در گذشته سازمانها بر مدیریت کارراهه تمرکز می کردند اما امروزه خود کارکنان به اهمیت این موضوع پی برده و بـر آن متمرکز می شوند . در مـدلهای سنتی مدیریت بـر کارراهه یـا مدلهای متمرکز ، مسئولیت کارراهۀ کارکنان بـر عهدۀ مدیـریت سازمان بوده و حرکت در سطوح سازمان ؛ عمودی و هـدف کـارکنان ارتقاء سازمانی و افـزایش حقوق بـوده است . در گـذشتـه سازمانها از خود سؤال می کـردنـد که چه انتظاراتی می بایست از کارکنان خود داشتـه باشند ، ولی اکـنون می بـایست از خود سؤال کنند کـه چگونه می تـوانـنـد افـراد را بـه قبـول مشاغل در سازمان خود متمایـل سازنـد . ضمناً کـارکنان در راستـای مـدیـریـت بـر کـارراهۀ خود دیگر محدود بـه یک سازمـان یـا واحد سازمانی نیستند . ولی نکتۀ مهم در اینجا ایـن است که کارکنان چگونه می توانند در خود برای مدیریت بر کارراهۀ شغلیشان انگیزش ایجاد کنند .

انگیزش ، لازمۀ برنامه ریزی کارکنان برای مسیر پیشرفت شغلی و پیگیری رسیدن به آن اهداف علی رغم موانع موجود است . انگیزش دارای دو بـعد بیرونی و درونی است . محرکهای بیرونی مثل حقوق و پاداش است کـه در مدلهای سنتی توسعۀ مسیر شغلی بر ایجاد این نوع انگیزش بسیار تأکید شده است .

انگیزش درونی بـه بـیان ساده ، شامل پـاداشهای روانی است کـه فـرد بـه طور مستـقیـم از انجام کـارهای خود احساس می کند . انگیزش درونی در حقیقت احساس مثبتی است کـه فرد از انجام کار خود به دست می آورد. بـا انجام موفقیت آمیز یک کـار ، فرد احساس شایستگی کرده و در گامهای بعدی سعی در ارتقاء کار خود خواهد نمود . از جمله احساسهایی که ایجاد انگیزش درونی می کنـد عبـارتـنـد از : حس انـتـخاب ، حس شایـستگی ، حس معنادار بودن کار و حس پیشرفت .

برخی از فنون توسعه مسیر شغلی

راههای زیادی جهت رسیدن بـه شغل ایـده آل وجود دارد . جهت انتقال از موقعیت فعلی بـه سوی هدف ، شش راه مختلف وجود دارد که به معرفی آنها می پردازیم :

1 – جابـجایی افـقی : تـغییر در شغل و نـه لـزوماً تغییر در مسئولیت پذیـری ، موقیت شغلی یا حقوق و مزایا . زمانی که سازمانها بـه کندی رشد می کنند یـا متوقف می شونـد جابـجایی افقی یک گـزینۀ مهم شغلی تلقی می شود .

2 – غنی سـازی شغل : شخص جهت بـدست آوردن صلاحیتها و قابلیتهای بیشتر ، مسئولیتهای شغل فعلی خود را افزایـش یـا تـغییر می دهد . در ایـن فرایند بـا وجود ایـنکه امکان دارد مقام یـا عنوان شغلی حفظ شود امـا محتویات شغل تغییر می یابد .

3 – ترفیع : مسیر های شغلی وجود دارد که از طریق آن شما به سادگی از نردبان شغلی بالا می روید . ترفیع به احتمال قوی زمانی روی می دهد که تواناییهای افراد با نیازهای سازمان منطبق باشد .

4 – گـزیـنـه های اکتشافی ( کاوش ) : روشهای اکتشافی نیاز بـه آن دارد کـه در جستجوی جوابهایی برای سؤالات زیـر بـاشید : چه کـار دیگری می تـوانم انجام دهم ؟ چه جای دیگری می تـوانم کـار کنم ؟ هـدف از ایـن تحقیـقات جمع آوری اطلاعات مـورد نیـاز جهت تصمیم گیری راجع به بهینه سازی شغلی است . در خلال کاوش می توانید سایر مشاغلی را که با مهارتها ، علایق و ارزشهای شما مرتبط است شناسایی نمایید .

5 – هـمـسان سـازی مجدد : همسان سازی مجدد شامل یک حرکت رو بـه پـایین در سازمان فعلی یـا سایـر سازمانها است . درواقع یک گام رو به پایین می تواند یک جهش به سوی هدف جدید تلقی گردد .

6 – انـتـقـال : شرایـطی وجود دارد کـه تحت آن شرایـط ، شغل فـعلی شما بـا مهارتها ، علایـق و ارزشهایـتـان هماهنگ نیست . اگـر دارای یک هدف شغلی هستید کـه در سازمان فعلی شما واقع گـرایـانه نمی باشد ، اگـر ارزش شغل شما کمتر از تخصص شماست یـا اگر قصد توسعۀ مهارتهای اصلی و پایه ای خود را داریـد تـوجه بـه مسئلۀ انتقال یا جابجایی ممکن است بهترین گزینه باشد . گاهی لازمۀ تحرک داشتن ، ترک سازمان است .

 

نتیجه گیری

مسیـر پـیـشرفت شغلی ، بـه پـیـشرفت شاغل در طی سنـوات خدمـت وی در یک شغل اشاره دارد . در محیـط کسب و کـار پیچیده و متغیر امروزی شیوۀ مدیریت بر کارراهۀ افراد را تحت تأثیر خود قرار داده است . شیوه های مدیـریـت بـر کـارراهۀ سنتی تبدیل بـه مدیـریـت شخصی بـر کـارراهه شده است . در چنـیـن شرایـطی کـارکـنان می بایست ، نه تنها مسئولیت مـدیـریـت بـر کـارراهۀ خود را شخصاً عهده دار شوند بلکه در این راه می بایست انگیزشهای درونی را نیز در خود ایجاد کنند .

از سوی دیگر مسیر پیشرفت شغلی مـوجب پیشرفت فرد در طی سنوات خدمتش می شود . سازمان بایستی بـرنامه ریزی های لازم را جهت پیشرفت شغلی کارکنان خود انجام دهد و آنها را در این مسیر هدایت نماید . یک مسیـر صحیح و عادلانۀ پیشرفت شغلی می تـواند مـوجب رضایت شغلی افراد ، تـعهد آنها نـسبت به سازمان و مسائلی از ایـن قبیل شود . بنـابراین سازمانها بـا ایجاد مسیر پیشرفت شغلی منـاسب بـرای کارکنان نه تنها به پیشرفت سازمان بلکه به پیشرفت افراد نیز کمک می کند .     

 

 منابع  

 

1 – خورشیدی ، عباس . ( 1389 ) . رفتار سازمانی با رویکرد پژوهشی . تهران . یسطرون .

2 – سید جوادین ، سید رضا . ( 1388 ) . مبانی مدیریت منابع انسانی . انتشارات دانشکده مدیریت دانشگاه تهران .

3 – گلچین فر ، شادی . ( 1388 ) . چگونه می توانید انگیزه و رشد شخصی خود را افزایش دهید ؟

4 – مقدسی ، علیرضا . ( 1388 ) . کارراهه و مسیر توسعه شغلی کارکنان . ماهنامه کنترل کیفیت ، شماره 33 ص 58 .

تصویر مدیریتی (تقسیم منابع)

سلام

اینم یه تصویر مدیریتی دیگه هست که نشون میده گاهی درگیری بر سر منابع و تقسیم غیر اصولی ان موجب میشود که هیچکدام از طرفین نتونن از اون استفاده کنند و بهتر است برخی مواقع طرفین بر سر مسائلی با هم توافق کرده و به استفاده کم ولی موثر از منابع رضایت دهند.

تصویر مدیریتی (خلق فرصت)

سلام

اینم یه تصویر مدیریتی دیگه که نشون میده یه مدیر لایق و شایسته هیچگاه نباید در برابر مشکلات و موانع کوتاه بیاد و همیشه باید سعی در خلق راهها و مسیرهای جدید و دیگری برای رسیدن به هدف داشته باشه که یقینا مدیران موفق تاریخ نیز چنین بودند.

حکایت مدیریتی (نظافتچی)


خاطره اي از علي سعيدي، پيرمردي يزدي كه در صورت زنده بودن بايد 88 ساله باشد.
او نقل مي كند:
با مدرك ابتدائي سال 1315 استخدام شرکت نفت شدم و سال 1350 كه بازنشسته شدم ليسانس فني داشتم. اوايل استخدام نوبت من شد تا كف كارگاه را نظافت كنم، اما نكردم. هر چه نصيحتم كردند، فايده نداشت و استعفا كردم. موضوع كه به رئيسم منتقل شد، آمد و كنار ديوار ايستاد و به من گفت: «به اندازه قد من، روي ديوار خط بكش.»
چون بلندتر از من بود روي صندلي رفتم و روي ديوار خط كشيدم. بعد او با جارو كارگاه را پاك كرد و تمام ميزها و وسايل را با پارچه گردگيري كرد.
كارش كه تمام شد كنار همان ديوار زير خط ايستاد و پرسيد: «به نظرت من كوچك شده ام؟»
سكوت مرا كه ديد گفت: «اگر شركت براي نظافت اينجا كارگر استخدام نمي كند براي اين است كه ما كار آموزان ياد بگيريم و عادت كنيم همه چيز از جمله محيط كارمان مرتب و منظم باشد.»
سعيدي مي نويسد كه اين حادثه باعث شد كه من هميشه مرتب باشم.

انتخاب رشته کارشناسی ارشد

با سلام

با توجه به اعلام نتایج کنکور کارشناسی ارشد با عرض تبریک به دوستانی که مجاز به انتخاب رشته شده اند به اطلاع میرساند که وبلاگ مدیریت عمومی امادگی دارد در مورد انتخاب رشته مجازین مخصوصا رشته های مدیریت مشاوره لازم را به داوطلبان عزیز ارائه نماید . بدین منظور با ایمیل وبلاگ مکاتبه کرده یا در بخش نظرات رتبه و رشته و دانشگاههای موجود را بنویسید تا پاسخ لازم در این زمینه داده شود.

پرواز شاهین


پادشاهي دو شاهين كوچك به عنوان هديه دريافت كرد. آنها را به مربي پرندگان دربار سپرد تا براي استفاده در مراسم شكار تربيت كند. يك ماه بعد، مربي نزد پادشاه آمد و گفت كه يكي از شاهين‌ها تربيت شده و آماده شكار است اما نمي‌داند چه اتفاقي براي آن يكي افتاده و از همان روز اول كه آن را روي شاخه‌اي قرار داده تكان نخورده است.
اين موضوع كنجكاوي پادشاه را برانگيخت و دستور داد تا پزشكان و مشاوران دربار، كاري كنند كه شاهين پرواز كند. اما هيچكدام نتوانستند. روز بعد پادشاه دستور داد تا به همه مردم اعلام كنند كه هر كس بتواند شاهين را به پرواز درآورد پاداش خوبي از پادشاه دريافت خواهد كرد. صبح روز بعد پادشاه ديد كه شاهين دوم نيز با چالاكي تمام در باغ در حال پرواز است. پادشاه دستور داد تا معجزه‌گر شاهين را نزد او بياورند.
درباريان كشاورزي متواضع را نزد شاه آوردند و گفتند اوست كه شاهين را به پرواز درآورد. پادشاه پرسيد: «تو شاهين را به پرواز درآوردي؟ چگونه اين كار را كردي؟ شايد جادوگر هستي؟»
كشاورز كه ترسيده بود گفت: «سرورم، كار ساده‌اي بود، من فقط شاخه‌اي را كه شاهين روي آن نشسته بود بريدم. شاهين فهميد كه بال دارد و شروع به پرواز كرد.»
از سایت راهکار مدیریت

زندگینامه : پيتر سنگه (Peter M. Senge)


پیتر سنگه در سال 1947 در آمریکا به دنیا آمد. مدرک کاشناسی مهندسی را از دانشگاه استنفورد و کارشناسی ارشد و مدل سازی سیسستمهای اجتماعی و دکترای مدیریت را از دانشگاه MIT اخذ کرد. او هم اکنون مدرس ارشد در مدرسه مدیریت Sloan در دانشگاه MIT است.
آنچه پیتر سنگه با آن شناخته میشود و از او چهره ای جهانی ساخته است نظریه های یادگیرنده است. نظریه ای که در دهه 90 نظریه مسلط و مطرح در سازمان های کسب و کار محسوب می شد. او در تبیین نظریه های یادگیری، موانع یادگیری، الگوهای رشد،  عوامل تقویت کننده و چالش های محدود کننده رشد، تلفیق استراتژی های رهبری و یادگیری، تشریح مدل های ذهنی و تفکر سیستمی درسال های اخیر بسیار کوشیده است.
به همه جای دنیا سفر کرده است و سخنرانی های بسیاری درباره این موضوع ها انجام داده است. در این مدت او با رهبران کسب و کار، آموزش، بهداشت و حکومتی زیادی کار کرده است. سنگه با کمک شرکت های برت مثل AT andT - فورد - آی بی ام - مرکز یادگیری سازمانی و سپس انجمن یادگیری سازمانی را در MIT بنیانگذاری کرد  و در طی  کارگاههای متعدد آموزشی، مفاهیم و روش های یادگیری سازمانی را بطور وسیعی به کارشناسان و مدیران انتقال داده است.
علاقه ویژه او تمرکز زدایی از نقش رهبری در سازمان ها به منظور افزایش ظرفیت و استعداد افراد در جهت انجام کار بهره ور است. کتاب پنج فرمان او یکی از پنج کتاب موثر مدیریتی در دو دهه اخیر قلمداد شده است. او مفاهیم انتزاعی نظریه سیستم ها را به ابزارهایی برای فهم بهتر تغییر اقتصادی و سازمانی تبدیل کرده
است. کتاب معروف دیگر او  «رقص تغییر» است که نگاهی متفاوت به تغییر دارد و به تعبیر خود او در صدد یافتن راهی برای عبور از اسطوره رهبر قهرمان است.
مجله «بیزنس استراتژی» سنگه را یکی از 24 نفری میداند که بیشترین تاثیر را در استراتژی کسب و کار در 100 سال اخیر داشته است. مهم ترین ویژگی های کتاب های سنگه تبیین کل نگری و تفکر سیستمی و فهم الگوی تغییرات و روابط درونی پدیده ها و پرهیز دادن از نگرش های مکانیکی و خطی به پدیده هاست. او خود را ایده آلیست عمل گرا میخواند.

نقل از سایت راهکار مدیریت 

سازماندهی در کشورهای مختلف

با سلام

اینم تصویری است که شاید خیلی از شما در کتابها و مطالب مدیریتی دیده باشید ولی خالی از لطف نیست که باز هم طی تصویری کوتاه یه بررسی مجددی در مورد انواع سازماندهی در کشورهای مختلف داشته باشیم